صحنه ی آخر
انگشتانم
نور را می رقصاند
بر تن بی جان پنجره
پرده در انتهای صحنه
تاریکی را بالا می آورد
#شیدا_شهبازی
#خوشه_خوشه
امتیاز به این post
مطالب مرتبط:
- سلاخی متن
- بیرمق
- فراق
- زنجیره کلام
- کربلا
- رقص ارکان
- قدم اول : شناخت زبان
- پایان بندی های ویرانگر
- قبله ی خطا
- ترفند
- 💔 * قصیده ی «که نیست» 💔
- اجبار
- نقد شعر خانم فلاح
- در امتداد دیده ماه
- شیوه عاشقی
- چند نکته
- در باب تصنیف
- گاهی درونش یک مغز گردوست
- از خواب تو
- قرنطینه ی وزنی…
- بویِ تو
- اکسیری به نام مطالعه
- دو انتخاب سخت
- واژهاي اي كاش آبادت كند!
- ردیف باید خیلی «ردیف» باشد
- بگذاریم که احساس هوایی بخورد
- شعر کودک تابستان
- فنجان
- چرا
- درک خوب از روایت در شعر
- بیان وصفی…
- گزارش تصویری…
- از کلمه تا کلام
- شعر کوتاه ترجمه
- دخلوتصرف در حوزۀ نحو زبان
- گزینش اصلح
- دو سه خط گریه
- ماهی سرخ
- ردیف، تزیینی نیست
- از بیت تا سطر
- تناسب تجربه و ارزش شعری متن
- سختگیری تا سختگی
- دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی تو بود
- شفافیت چند قطره صراحت و تمنایی برای شنیدن
- صبحانه همیشگی
- ترنج
- هر جنّ دیگری هم
- نمی توانم
- برای رباعیها
- شعر ساختن از ویرانی جهان
- پرهیز از گزارشگریِ موزون
- زنگ قافیه
- در همهی ما یک یا چند موزه وجود دارد …
- ورژن بعدی لطفا
- فضاسازی
- تپیدن فعال شد
- فاصلۀ ایده تا پیادهسازی
- مسیر روشن
- تفسیر معانی
- پراکنده و طولانی
- تلاش برای بهتر شدن
- شعر یا جابهجایی ارکان جمله؟
- تغییر دیدگاه
- بلاتکلیفی میان امنیت و خطر
- از تصویر ذهنی شاعر تا دریافت مخاطب
- چه باید می کرد؟
- سرشار زندگی، از خیر من گذشت
- پرداختن
- جانی افزوده به ترانه
- تمرینی برای دریافت حشو
- در آستانه
- فضای خیال خود را دریابید که شعر همان است
- سبک آذری
- تغزل و جزییاتی در شعر
- مضمونپردازی
- رود بیبستر
- وزن ابزاری در اختیار مولف است
- قول بده که جدی و از صفر شروع کنی
- لزوم رعایت اصول فنی در شعر
- پیمودن
دیدگاهتان را بنویسید