عنوان مجموعه اشعار : ماهیگیر
شاعر : بهراد محبی
عنوان شعر اول : ماهیگیر
غمآلوده گلهای مرگ، رسته
در رویای شب
ز آوای مرگ قایقران
غوطه میخورد مدهوش، صیاد چوبسرشت
همآغوش موج، شکسته در معبر امواج
پای بر کرانه میراند به پیش
مغروق نیاز و پابندان ساحلها
آسوده تن میکشند ماهیان،
فارغ ز اندیشه در آبها
فکنده دام اینک به آب، قایقران
به سودای صید، در مامن صیدها
جنبنده دام را، به کف آهسته میکشد قایقران
به آز دسترنج شبهای ظلمانی
بازمیتابد گلگون آفتابِ صبحدم،
سیمینفام، ز جامهی پولکها
به مویه زخمه بر ساز میزند دمادم ماهی
خردپیکر مددجوی،
لیک بیهوده افسوس
فشانده مروارید غم ز محبس به دریای اشکها،
در بند، کودک ز دست قایقران
مستانه دشنه به دست، میدرد بیگنه را
پهنه ز خون سرخ میسازد چو جام
ز باده در آمیخته به خشمها
مرغان آسمان در هراسند،
ز مرگی چنین و صیدی چنان
شباهنگام مرده در سینه فرو دهند پابندان کرانه
بر خاک آتش اندازند ز اندوه زندگان
ماهی نربود قایقران، توشه مرگ نکرد هیچزمان
که خود قایق است، در معبر آبها
عنوان شعر دوم : –
–
عنوان شعر سوم : –
–
دیدگاهتان را بنویسید