روبروی آینه

عنوان مجموعه اشعار : تصویر دروغین آینه
شاعر : عارفه سادات بهشتیان(خیال)

عنوان شعر اول : …
از تمام نام من یک حرف باقی مانده است.
هیچ کس نام مرا یک بار ایا خوانده است؟

خواستم گمنام باشم در خودم هم گم شدم
مثل چوب بی سری بازیچه ی مردم شدم

کیست او در اینه درگیر زیبا تر شدن
اون خودش زیباست اما نیستم در قاب من

کیست او هرروز با تصویر بازی می کند
با هزاران رنگ خویش از خویش رازی می کند

کم شدم از خود ولی انگار اینجا کامل است
یک جهان از آدم پنهان در من غافل است

درد دارد هیچکس هرگز نداند کیستم
درد دارد در تصاویر این که من،من نیستم

صورت در آینه از هیچ بودن خسته است
که وجودش هم به حرف دیگران وابسته است

عاقبت یک روز بی ترس از نگاه مردمان
از قضاوت های تند بی ترحم، بی امان

می روم آنجا که شخصی نام من را خوانده است
فرد در آیینه هم در قاب آنجا مانده است

عنوان شعر دوم : …
صورت در آینه خسته شده از نقاب
داد کشد بشنوید مردم خسته ز خواب
تیز نگاهم کند درد وجودش منم
گاه ز یادش رود بود و نبودش منم
خیره نگاهش کنم در پی یک روشنی
تیز جوابم دهد صورتک آهنی
سود نداره به تو هر چه که حاشا کنی
خوب اگر بنگری درد تماشا کنی

عنوان شعر سوم : _
_

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *