عنوان مجموعه اشعار : عشق بی کلام
شاعر : عباس سوری
عنوان شعر اول : رهگذر
عشق ما با ناز و عشوه دلربایی میکند
زلف خود را، باده داده کهربایی میکند
حاجت ندارد لشکری تا چنگ آرد او دلی
چشم او غارت گر است آدم ربایی میکند
مرغ عشقم در قفس شب زنده دار است امشبی
در غزل خوانی ی ما او همنوایی میکند
برده ای دل از کفم این قصه را افسانه نیست
قلب او در هر زمانی کبریایی میکند
سجده دارد لاجرم روزی که باشی در برم
عشق تو در قلب من گویی خدایی میکند
تشنه ی یک جرعه مهر از باده مستانه ات
کس چه داند یار زیبا بی وفایی میکند
رهگذر ژند و خرابات دائما در کوی تو
در نظر این بی نوا هر دم گدایی میکند
عنوان شعر دوم : معرفت
دُرِ گرانی معرفت در آدمی
گر که باشد ظلم نگردد عالمی
عالمی از هرچه بد نیکو بود
هرکسی در خویشتن خسرو بود
خسروان راه خدایان طی کنند
جام محتاجان فراوان می کنند
حق مظلوم را چو از ظالم گرفت
حق خود زین صاحب عالم گرفت
معرفت را در دلی چون یافتش
نور حق را دل دلش انداختش
گر بتابد نور حق را بنده ای
بنده باشد یا که هر جنبنده ای
گم نگردد یاد تو در هر رهی
در قیامت ارج و قربش می‌دهی
عنوان شعر سوم : بیگانه
دیدی که غزل خوان به سویش رفتی
با شوق وصال جان به کویش رفتی
همه دلدادگی و عشق و جنون عاقبتش
چون بیگانه خرامان ز یادش رفتی
دیدگاهتان را بنویسید