ابهام هنري و غيرهنري

عنوان مجموعه اشعار : با یک لبخند بزرگ
شاعر : رسول کاظمی

عنوان شعر اول : دستور

خانه ام …
30متر !
در طرح شهری خیابان * معلم * است /است؟
خراب کردخواهند؟
دستور شهردار را گرفته ام
تا این سیگار را دود کنم …
لطفا این سیگار را بکِکُشید
دست نگهدارند.
نگهدارید !
شهردار نجیب، کاغذ نداشت.
دستور را
کف راست دستم نوشت!
حالا…
هر جا …ناجا
راستٕ دستم را نشان می دهند!

دروغ نمی‌گویم
دستم را
تا امروز نشُسته ام
هر روز
کمرنگ و گُمرنگ تر می شود/ میشوم…

…بار…بار…بار کپی گرفته اند

-قابل قبول نیست معلم!
لطفا اصل دستور را ارایه کنید…
– چطور؟
این راهرو را که به دست راست بپیچید..

خیابانی از خوابم

هر شب
عبور میکند!

عنوان شعر دوم : طبقه زیرزمین

زن …

با پستان هایی آویزان در…

گذشته های تند دهان من

به انتظار
ایستاده است

-طبقه ی پنجاه و شش بیمارستان

دهان مرد مقدس …
بزرگ و بزرگ تر میشود

و از

امضای ذیل گواهی فوت…
سبقت میگیرد …

سرودهای آسمانی اش
به همراه
ساعتی که نمی خواهد
تا ابد
روی نیمکت مچ بنشیند
می چرخند و دود می شوند

زن
با آن چشم های خاموش
جامانده در
گذشته های تاریک مرد
با بی حوصلگی

پشت دستانش را می خاراند!

مرد مقدس کتاب را می بندد

چرا
همه
برای فرستادن او
به طبقه زیرزمین
عجله دارند ؟

حتی آن زن ؟
با انگشتر برلیانش
که چشمان مرد مقدس را
خیره کرده است؟

عنوان شعر سوم : پل

پلی است در خیال ما

در خواب آنان

ما اینطرف سفید

آنان آنسو سیاه
و…
و…
و….
رودخانه ای که نیست!

از چه باید گذشت؟

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *