اشک نوروز – داریوش اقبالی – امید طوطیان – سارای و حامد



lyrics : Rahim Moeni Kermanshahi

( اشک نوروز )

بمان میهن داغدارم بمان
بمان میهن داغ دارم بمان
به اشک دل سوگوارم بمان
گر اشکی تو رو مانده در این ستیز
به اوراق تاریخ خونین بریز
که تاریخ هم بر تو گریان شود
چو من برگ برگش پریشان شود
بمان ای پریشان تر از بخت من
چو خواهی بمانم بمان ای وطن
که ایران بسی امتحان داده است
بس افتاده است و بس استاده است
اگر گفتگوها ز افتادگیست
همین خود سرآغاز استادگیست
بمان ، بمان میهن داغ دارم بمان

راه گم کرده بهاری که به ایران آید
غم پاییز بپوشاند و نالان آید

ای پرستو ، ای پرستو که ز قشلاق به ییلاق آیی
به قدم بوسی تو لانه ویران آید
جلوه صبح چه سنگین نفس آید که بهار
آن خزانیست که با باد پریشان آید
آن خزانیست که با باد پریشان آید
خانمان سوخت
خانمان سوخته بسیار و من از پوچی دست
هدیه ام گوهر اشکی که به دامان آید

ابر آهیست ، ابر آهیست که از سینه مردان خیزد
گریه دردیست ، گریه دردیست که با دانه باران آید
بلبل بسته نفس بین چه خموش است به باغ
جغد ویرانه گزین بین چه غزل خوان آید

بنگر ای باد بهاری چه به ایران بگذشت
از نسیمی که ز‌ گلهای شهیدان آید

5/5 – (1 امتیاز)
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *