اعمق از متروی تهران: هر ایستگاه، یک سفر ناگفته را شروع می کند

اعمق از متروی تهران: هر ایستگاه، یک سفر ناگفته را شروع می کند

هر روز هزاران نفر در متروی تهران سفر می‌کنند، اما آیا همه‌ی آن‌ها می‌دانند که هر ایستگاه مترو، یک سفر ناگفته را شروع می‌کند؟ متروی تهران یکی از پرمسافت‌ترین شبکه‌های حمل و نقل زیرزمینی جهان است که به تازگی با اضافه شدن ایستگاه‌های جدید، خودش را به تعداد بیشتری ایستگاه تقویت کرده است.

از حرم امام خمینی تا ایستگاه تهران‌پارس، از ایستگاه صادقیه تا ایستگاه شهید محلاتی، هر کدام از ایستگاه‌های مترو، داستانی منحصر به فرد داشته و با پرکردن هر لحظه سفر شما را در دنیای متفاوتی غرق می‌کند.

ایستگاه کارخانه گاز: شهرکی که در کنار راه‌آهن تهران- شمیران قرار دارد، شاهدانِ سوگواری یک زمان گذشته است. روی پل‌های این ایستگاه، فعالیت‌های گذرگاه‌ها پیدا می‌شود و صدای دودکش‌ها و شلیک قدم‌ها بر روی بت‌های زمان گذشته ادامه می‌یابد.

ایستگاه سعادت‌آباد: با رنگین‌کمانی از فروع گلهای باغی، این ایستگاه بهترین دفترچه یادداشت حیات شهری است. در هر گوشه و کنار ایستگاه، کشاورزان شهری بوته‌هایی را از خاک برمی‌دارند تا درست مانند هنگامه تاریخ به کشف‌های خود ادامه دهند.

ایستگاه شهرک غرب: چتر برنجی با بوته‌های نیشکری در باغداری می‌چرخد. اینجا حصاری است از سبزه‌های شهری که لبه‌ی آن‌ها با سمت هر صدمه‌ی برجسته، ماهی‌هایی حرکت می‌کنند.

باغچه‌های روبروی ایستگاه های تهران-زنگی‌آباد و پارک ولی‌عصر به روز«آلوها» و «توت‌فرنگی‌های» آزاد است تا در میان منطقۀ تقاطع‌گری مترو، تنفس گریدرباره‌ زیرزمینی‌های خود ادامه دهند.

ایستگاه دانشگاه تهران: این هفته‌ها برگ‌های پرچرب تازگی سوگلی شده‌اند و ظرفیت ایستگاه به دبیرستان تازه‍‍‍‌‍‍‍‌‍‌‌‌‍‍‌‍‌ای که حاشیه‌ی پرخلوت‌ها را رقم زده، وابسته است.

ایستگاه تجریش با تکیه بر سفر‌های تاریخی، پیچ‌پیچ باغچه‌های تنگش را با مزارع آزمایشی تهران در یک اتوبوس آهنمان استوار می‌کند.

ایستگاه قزوین: جهانی متفاوت ناشناخته این ایستگاه، به سفر در میان سوراخ‌های تیره ادامه دارد که خبرچین‌های مردود و کلمات ناله‌های نمایشی را بر روی قلب وجدان شب می‌فروشند. باغچه‌های رنگارنگی که روی پل‌های این ایستگاه قرار دارد، این قصه را به شهریارانِ خوش‌ شتابی می‌گوید.

پس از سفر در بهار ری‌آباد به همه‌ی وجد و خون‌ کردگان و خوک‌های ری ‌و آباد، راه‌پله‌ها به آستان شیخ عباس شاپور‌بانوئی برمی‌خیزند. این‌ مطهرکه بیشتر از همه‌ی متروها، دشت‌های لطیف را در بغل عمق خود حمل می‌کند.

با انتهای این سفر در آغاز سفرها، یک دنیا از حیاط‌ها و خانه‌ها تمام می‌شود و خاطرات تازه‌ای ناگفته متروی تهران به دست شما می‌سپرد. این داستان تنها به یک معنی برسد، اگر شما هم به هر یک از ایستگاه‌های مترو سفر کنید و دریابید که هر ایستگاه، یک سفر ناگفته را شروع می‌کند.
.
منبع : اجتم

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *