اکسیری به نام مطالعه

عنوان مجموعه اشعار : تراوشهای شاعرانه
شاعر : مصطفی ایروانیان

عنوان شعر اول : سرگشته
مدتی هست که سرگشته ی گیسوی توام
حاجیان سوی خدا گشته و من سوی توام
مست و مطرب همگی در طلب باده ومی
این چه سریست که من در طلب روی توام
نقشگر نقش جهان را به دو پلکی بزند
شد خزان عمر من و درخم ابروی توام
تو چنان ساحره ای سحرکنی هرنفسی
من بیچاره ببین در پی جادوی توام
پرم از شعر وصال و غزلی شورانگیز
همچو مجنون شده ام در به در کوی توام

عنوان شعر دوم : یارنیامدنگارم
عمریست که دیوانه ی دلدار شدم یار نیامد
حسرت کش و بیچاره و بیمار شدم یار نیامد
در بزم دل و انجمن و محفل عشاق
رویم سیه و خوار شدم یار نیامد
دل سوخته ی شمع رخش گشتم و ای داد
چون شاپره بر دار شدم یار نیامد
مجنونم و تقدیر من این فاصله ها شد
چون فسانه تکرار شدم یار نیامد
صد بار به امید وصال مه رویش
آماده ی دیدار شدم یار نیامد
عمرم مثل خواب شد و هیچ ندیدم
ازخواب چو بیدار شدم یار نیامد

عنوان شعر سوم : نگارم
نگارم مه لقا و خوش بیان است
به زیبایی چنان سرو چمان است
دو چشمانش مثال چشمه ی نور
نگاهش پرتو ی مهر جهان است
مرا از عشق خود آکنده کرده
اگر عشقی به دل دارم از آن است
بدون عشق او اشفته حالم
دلم در سایه ی او در امان است
چو یاقوت و زمرد میدرخشد
نگارم همچو الماس گران است
نگاهش نافذ و مهرش خدایی
دلش چون کهکشانها بی کران است
خجالت میکشد ماه از رخ او
درون گیسوانش شب نهان است
اگر تعریف از او بد نباشد
نگار من چنین است و چنان است

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *