اگر به زبان توجه کنید

عنوان مجموعه اشعار : فراق دوستان
شاعر : محمد نعمتی

عنوان شعر اول : فراق دوستان
صبوری میکنم اما فراقت سخت سنگین است
دلم پژمرده و روحم پریشان وار غمگین است

میان این همه کوی و میان این همه برزن
هوای روی تو شاید که بر این درد تسکین است

مرا گویند بی یارت تحمل بایدت اما
تنم را درد و روحم را شدیدا سخت تمرین است

شبانگاهان من از خوابت پریشان حال برخیزم
میان خواب و بیداری پریشانی چه شیرین است

جوانیّم گذشت و وقت پیری دیر فهمیدم
اگر عاشق شوی گویی وصولش بر تو نفرین است

مرا گویند بیهوده چرا از عشق نالانی
سبک باران چه می دانند درد عشق سنگین است

فراق دوستان سخت است و در سختی به جز سختی
کسی مارا نمی پرسد چرا حال تو چونین است

نه در جان نای و نه در تن نوا مانده دل مارا
نوای نای تو جانا برای درد تسکین است

الا ای جان به تن بازآ وگر نه جان به تن آید
که ما را جان و جانانی و جان در تن به آیین است

در این ظلمت سرا تا کی به بوی دوست بنشینیم
که یک پیراهن از یوسف برای چشم تسکین است

تو را من چشم در راهم اگر بیدار یا خوابم
تمام لحظه ها بی تو مرا از درد خونین است

همه کس حاجتی دارد مرا حاجت تویی اما
برای حاجتم جانا رسیدن بر تو آمین است

عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *