سلام دوستان به چنل هیستوری لایو خوش اومدید
———————————————————
این چنل یک چنل تاریخی هست و در اون محتواهایی در مورد موضوعات تاریخی قرار داده میشه
تاریخ ایران یکی از زیبا ترین تاریخ های جهان هست و ما سعی می کنیم که به صورت مستند تاریخ شفاهی ایران رو به تصویر بکشیم . این ویدیو ها پادکست های فارسی هستند که از تمامی زوایا به تاریخ ایران باستان خواهند پرداخت
…ازجمله جغرافی قلمرو ایران باستان سیاست های پادشاهان ایران باستان و
———————————————————
اگر به این دسته از موضوعات علاقه دارید حتما کانال ما رو سابسکرایب کنید
https://www.youtube.com/channel/UCaaaxqrotjNSxxWUJxRxM5w
———————————————————
عادلشاه بر قلمرویی بسیار کوچکتر از قلمرو نادرشاه حکومت کرد. حکومت او تنها در شرق ایران برقرار شد و سپس تلاش کرد تا بر غرب ایران نیز تسلط یابد.
عادلشاه افشار که از ۱۱۲۶ تا ۱۱۲۷ خورشیدی به مدت یک سال پادشاهی کرد، زمانی که به قدرت رسید ۲۴ ساله بود. او پس از قتل نادر در اعلامیهای که صادر کرد مسئولیت قتل نادر را بر عهده گرفت. او خزانه نادرشاه را از کلات به مشهد انتقال داد که در حدود پانزده کرور بود (هر کرور ۵۰۰ هزار تومان) و همه را به اطرافیان بخشید.
وی پس از رسیدن به پادشاهی، نیروی کوچکی را برای تصرف کلات فرستاد. دژ کلات تقریباً غیرقابل نفوذ بود، اما نیروهای او در نهایت با استفاده از یک نردبان باقیمانده در لبهٔ یکی از برجها، به قلعه نفوذ کردند، که نشان میدهد آنها از درون قلعه کمک میشدند. افراد عادلشاه شانزده نفر از نوادگان نادرشاه را قتلعام کردند که شامل سه پسر نادرشاه، پنج پسر رضاقلی میرزا و هشت پسر نصرالله میرزا بود. دو پسر نادرشاه، نصرالله میرزا و امامقلی میرزا به همراه شاهرخ نوهٔ نادرشاه (که در آن زمان ۱۴ سال داشت) با موفقیت فرار کردند، اما بهزودی در نزدیکی شهر مرو دستگیر شدند. در حالیکه دیگران اعدام شدند، شاهرخ تنها کسی بود که با استفاده از نسب صفوی خود، امان گرفت. او در عوض به کلات بازگردانده شد و در آنجا زندانی شد و بهزودی اخباری دروغ در مورد مرگ او منتشر شد.
عادلشاه، ماندن و عیش و نوش در مشهد را ترجیح میداد و برادر کوچکتر خود ابراهیمخان را به فرمانداری اصفهان و اطراف آن منصوب کرد. ابراهیمخان، که در نواحی مرکزی، جنوبی و غربی حکومت میکرد، اعلام استقلال کرد و به کمک پسرعموی خود، اصلانخان افشار، والی آذربایجان برای سرکوب برادرش حرکت کرد. دو برادر در فاصلهٔ میان سلطانیه و زنجان به هم رسیدند. در این نبرد، عادلشاه شکست خورد، بسیاری از سپاهیانش به ابراهیمخان پیوسته و بقیه متفرق شدند. عادلشاه به تهران گریخت، اما توسط امیر اصلانخان دستگیر و به ابراهیمخان تحویل دادهشد. ابراهیمخان سرانجام دستور به کور کردن عادلشاه داد. وی به مشهد برده شد و در آنجا به درخواست شاهرخ و مادر نصرالله میرزا اعدام شد.
در هنگام قتل نادر شاه، ابراهیم خان در تبریز حکومت میکرد و در همین حین بین دو طایفهٔ قاجار جنگ درگرفت، محمدحسن خان قاجار بر دشمنانش پیروز شد و عادل شاه با تصور این که محمدحسن خان یاغی و شورشی است از برادر خود در تبریز برای حمله به خان قاجار کمک خواست و ابراهیم خان که مدتها خیال حکومت در سر داشت بهترین زمان برای جمعآوری لشکر و قشون برایش آماده شد؛ عادل شاه و ابراهیم خان بر اساس قرار قبلی در قوچان باید به هم میپیوستند و در زمانی که ابراهیم خان برادر خویش را دید دستور جنگ را صادر کرد و خیلی سریع قشون برادر خویش را نابود کرد. سپس به تهران رفت و اعلام حکومت کرد.
در همین حین شاهرخ با کمک محمدحسن خان در مشهد ادعای سلطنت نمود و برای نابودی سپاه ابراهیم شاه در تهران به محمدحسن خان دستور جمعآوری سپاهی بزرگ داد و بعد از شش ماه شاهرخ به تهران رسید اما به علت این که ابراهیم شاه به سپاه خود نمیرسید و توجهی به آنها نداشت سپاه او در تهران به راحتی تسلیم شاهرخ شدند، با این چنین شرایطی ابراهیم شاه با تعداد صد افغان به قم حمله کرد و مردم قم را غارت نمود و افراد زیادی را به قتل رساند اما به دلیل سنگین شدن بارها لشکر به آرامی حرکت میکرد و محمدحسن خان به ابراهیم شاه رسید و با حکم شاهرخ افشار، ابراهیم شاه را کشتند.
بعد از مرگ نادرشاه، احمد ابدالی از فرماندهان نادر، به کمک گروهی از سپاهیان افغانی اردوی نادر به قندهار برگشت و در آنجا بنیاد یک فرمانروایی را نهاد. احمدشاه درانی سپس با امرای سپاه و توپخانه به مشهد یورش برد.
احمدشاه درانی به مشهد حمله برد و آن شهر بدست ابدالیان سقوط کرد.
دیدگاهتان را بنویسید