ایران به آتش می کشد خاموشی تاریخ را
هوشیار پایان می دهد مدهوشی تاریخ را
ایران به شوق زندگی در مرگ رویین تن شده
مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن شده
ایران پر است از عاشقان این گنج های بی شمار
مرزیست پر گوهر ولی با رنج های بی شمار
در بند بنشانم ولی از بندها آزاد شو
قلب مرا ویران کن و با خون من آباد شو
ما قرن ها پای وطن پیدا و پنهان مانده ایم
ما پای فرهنگی کهن با نام ایران مانده ایم
ایران به آتش می کشد خاموشی تاریخ را
هوشیار پایان می دهد مدهوشی تاریخ را
ایران به شوق زندگی در مرگ رویین تن شده
مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن شده
ایران پر است از عاشقان این گنج های بی شمار
مرزیست پر گوهر ولی با رنج های بی شمار
ترانه آهنگ معمای شاه (پایانی) از سالار عقیلی
ایران به آتش می کشد خاموشی تاریخ را
هوشیار پایان می دهد مدهوشی تاریخ را
ایران به شوق زندگی در مرگ رویین تن شده
مرد و زنش تلفیقی از ابریشم و آهن شده
ایران پر است از عاشقان این گنج های بی شمار
مرزیست پر گوهر ولی با رنج های بی شمار
دیدگاهتان را بنویسید