با كتاب دوست شويم

عنوان مجموعه اشعار : اشعار آیینی و عاشقانه
شاعر : معصومه دلاویز

عنوان شعر اول : شعر در وصف امیرمومنان (ع)
ما با ولایت و حُبّ تو حالمان خوش است
با مکتبِ شیعه ی تو بودن حالمان خوش است
گر اختیار به متاع دنیا باشد یا که عشق تو
با سر سپردگی به وِلای تو حالمان خوش است
الحق که امیر هستی و آقای مؤمنان
ما با امیرِ مؤمنان بودنِ تو حالمان خوش است
رمز قبولی هر نماز در پذیرش توست
با بردن نام تو در نماز حالمان خوش است
هم صحبتی خدا با رسول هم با صدای توست
با آشکاریِ حق بودنِ تو حالمان خوش است
حق گفته اند که ذکر علی عین عبادت است
با گفتن ذکر و یاد تو ، حالمان خوش است

عنوان شعر دوم : وصف حال اسرای کربلا
دل از این درد عجب سوز و گدازی دارد
وَ اندر این ظلمت شب ، آه و نوایی دارد
خیمه ی سوخته و آتش و خشکی لبان
آه از این غم که چه پر خون ، دل تنگی دارد
کودکان پای برهنه در تب و تاب فرار
دست ها جای نوازش ، چه دردی دارد
زده شمشیر جفا آه بر آن پیکر ماه
وای این هلهله ها چه عذابی دارد
این شب تیره و تار و کشته های بی کفن
دخترِ شاه عرب حال غریبی دارد
دست های بسته و صورت نیلی و کبود
فاطمه بار دگر صورت نیلی دارد
در میان طعنه های کوفیان و شامیان
خطبه های زینبی طعن عجیبی دارد
بعد از این نادمیِ نامردمان دیگر چه سود
مادری داغِ دلِ علیِ اکبر دارد

عنوان شعر سوم : عاشقانه
نگاه آبی مهتاب را امشب
برایم تا سحرگاه خواب کردی
میان دست های آسمان شب
چه زیبا لحظه ها را ناب کردی
دلم را با دلت همراه کردم
تمام غصه ها را خواب کردی
وجودم را به آهنگ صدایت
پر از آرامش مهتاب کردی
مرا با چشم تَر در آسمان شعر
میان واژه هایت خواب کردی
تو حتی یاس ها را با نگاهت
برای خوابِ شب بی تاب کردی
پُرَم از حس پاک عاشقانه
سکوتم را پُر از احساس کردی

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *