بنی صدر: درخواست خفتبار شاه در باره رای دادگاه لاهه



Abolhassan Banisadr فایل کامل : https://www.youtube.com/watch?v=WGwqubPXIuE
بنی صدر: … و حالا در اسنادی که خود امریکا منتشر کرده است و در دو جلد در
ایران بعنوان «۵ دهه پس از کودتا، اسناد سخن می گویند- ترجمه و برگردان دکتر
احمدعلی رجائی و مهین سروری رجائی 1 »، که ظاهراً همسر ایشان است،
چاپ شده است، می بینیم که نخستین کسی که به سفیر امریکا پیشنهاد
کرده است که راه حل مصدق، اینست که کودتایی برضد او بشود و بعد از کودتا
هم، مدتی استبداد برقرار بشود، ۲۰ ماه قبل از کودتای ۲۸ مرداد، آقای
محمدرضا شاه پهلوی است!
مرتضی عبداللهی: یعنی ایشان پیشنهاد کردند؟
بله، طبق گزارشی که آقای هندرسون، سفیر وقت امریکا در ایران به وزیر خارجه
امریکا، داده است…
یک وقت است، ما نمی خواهیم آن کودتا تکرار بشود، خوب باید ببینیم چه
عواملی سبب شد که کودتا شد؟ یکی، یکی ببینیم. در همین اسناد، چند تا
مطلب می بینیم:

1 انتشارات قلم، چاپ اول ۱۳۸۳

گزارش دهندگان به آقای سفیر، سفیر انگلیس و سفیر امریکا، نه خیال کنید که
جاسوسان سیا بودند، می رفتند و یک به یک با دستگاه های جدید استراق
سمع می کردند، نخیر! آقای علا، وزیر دربار شاهنشاهی! آقای دکتر هومن 2 ،
معاون وزارت شاهنشاهی! روزمره خدمت آقای سفیر می روند که مصدق با
شاه اینرا گفت، اینرا شنید! بعد تعقیب می کند که شما بیایید پیش شاه و دل او
را قرص کنید که به عزل مصدق مصمم بشود! بعد رئیس مجلس، آقای دکتر
حسن امامی، نزد میدلتون، دبیر اول سفارت انگلیس، گزارش که به خدمت شاه
رفتم، راجع به سیاست امریکا اینرا گفتم، راجع به مصدق آنجور گفتم ووو… سیر
تا پیاز! شما فکر کنید که مثلاً مشاور امنیتی آقای بوش، برود به ملاقات سفیر
روس، بنشیند و بگوید بله امروز خدمت آقای بوش بودیم و این تصمیمات را
گرفتیم. جامعه امریکایی به همچین موجودی چه می گوید؟ واقعاً پست تر از
جاسوس نمی گوید؟ اینها مقامات ایران بودند!
خوب حالا، اینها برای اینکه کودتا تدارک کنند، باید امریکا و انگلیس را آماده می
کردند که کودتا انجام بگیرد. اول می باید دلشان را محکم می کردند که شما با
مصدق کنار نیایید تا ما کار را به نفع شما تمام کنیم!
در این زمینه، خود آقای شاه به سفیر امریکا می گوید که «خوب اگر ما
بخواهیم مصدق را برکنار کنیم، قضیه رای دیوان لاهه مزاحم است! اگر
آنجا موفق بشود، میشود قهرمان ملی و دیگر نمی شود او را برکنار
کرد! شما حسابش را بکنید، شاه ایران به یک سفیر خارجی می گوید
شرطی که نخست وزیرش را برکنار کند، اینست که رای برضد ایران در
دیوان لاهه صادر بشود! اینرا می خواهیم بازسازی کنیم؟ یا می خواهیم این
بساط تمام بشود، این ملت چقدر باید حقیر باشد که متصدیان امرش، شاه اش
پیش خارجی، اینقدر حقارت داشته باشد! اینقدر ذلیل باشد! پس یک کار این
آقایان این بوده که قدرت خارجی را مساعد کنند در مداخله در امور داخلی ایران و
از اینکه با حکومت نهضت ملی ایران قرارداد انجام بدهند، منصرفشان بکنند. در
یک سندی که ما منتشر کردیم، مال ۵ روز قبل از کودتای ۲۸ مرداد، بصراحت

2 احمد هومن، در اسفند ماه ۱۳۲۹ به سرپرستی وزارت دربار منصوب شد

آمده است که اولاً حزب توده خطری نیست، حکومت مصدق کاملاً بر اوضاع
مسلط است، از نظر اقتصادی هم می تواند کشور را اداره کند؛ وضع آسان
نیست ولی می تواند اداره کند. راه حل هم اینست که با خود این رژیم تمام
کنیم. در این دو جلد اسنادی که آقای رجایی و همسرشان ترجمه کرده اند، هم
آمده است.
مرتضی عبداللهی : شما به سند وزارت خارجه امریکا اشاره می فرمایید؟
بنی صدر: بله. حالا یک قدرت خارجی که خود می داند که نه حزب توده آن خطر
است که تبلیغ می کند، نه اقتصاد آنطور است که حکومت ملی را از پا دربیآورد،
دیوان لاهه هم رفته است، ناکام شده است، شورای امنیت هم رفته است،
ناکام شده است، حالا می باید با این حکومت کنار بیاید.
حالا شروع کرده اند به داخل بیایند. در این اسناد، گزارش کاملی است، برای
جامعه ما، بسیار مهم است زیرا تاریخ را از این طرف می دانیم اما از آن طرف،
چیزهایی که بین مقامات اول ایران گفتگو می شده است که عیناً به سفارتخانه
امریکا، به سفیر امریکا، منتقل می شده؛ از جمله اینها، چگونه آنها کودتا را
تدارک می کردند. یک قسمتش، مرتبط می شود به متلاشی کردن جبهه ملی.
و با نخست وزیر تراشی شروع می شود. قبل از ۳۰ تیر، گزارش علا به سفیر
امریکا، هندرسون، است که امروز آقای کاشانی، نزد من آمد. تظاهر به حمایت از
مصدق کرد و بعد صحبت جانشین مصدق شد. ایشان گفت که بهترین کس برای
جانشینی دکتر مصدق، بوشهری 3 است. حالا هنوز ۲۸ مرداد نیستیم، در ۳۰ تیر،
یک سال قبل، هستیم. پس اولین تخم لق در دهان این آقایان، را آقای کاشانی،
با پیشنهاد جانشین برای دکتر مصدق، شکسته است. خود شاه با چند نفر، با
وعده نخست وزیری آنها را خوانده و گفتگو کرده است: مکی، بقایی، فاطمی و
اللهیار صالح. فاطمی و اللهیار صالح گفتند فریب شما را نمی خوریم، رهبر ما
مصدق است و به او وفادار هستیم. آن دو دیگر فریب خوردند و افتادند در بازی.
پس فرو پاشاندن جبهه داخلی هم از قبل از ۳۰ تیر شروع شد، به ترتیبی که

3 جواد بوشهری (۱۲۷۲ بوشهر – ۱۳۵۱) ملقب به امیرهمایون سرمایه‌دار، دولتمرد و قانونگذار دوره پهلوی و وزیر
راه کابینه اول دولت ملی محمد مصدق

دیدن اگر صبر بکنند دادگاه لاهه نظر بدهد، ممکن است نظر بسود ایران بدهد،
پس می باید قبل ازآن عمل بکنند که استعفا مصدق است، قیام مردم است و
۳۰ تیر و شکست آن سلطه. این کار دومشان بود.
کار سوم، آماده کردن جانشین برای مصدق بود. وعهده های نخست وزیر را که
گفتم، ولی بعد، تازه وارد مرحله عملی می شود. اول کسی که پیشنهاد می
شود، آقای کاشانی است. در زمستان، قبل از ۹ اسفند، ایشان را برای نخست
وزیری آماده می کنند. یک دور، برای ریاست مجلس برای آنکه جلوی مصدق
بایستد، و آن دعوا راه افتاد، آن نامه که بعنوان رئیس مجلس به نخست وزیر
نوشت و دعوا و اختلاف علنی شد. بنا براسناد، در زمستان ۳۱، آقای ….

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *