به کجا چنین شتابان؟

عنوان مجموعه اشعار : انارستان
شاعر : سیدمهدی حسن زاده

عنوان شعر اول : انار ساوه
از دهات ساوه ام من، اهل تهران نیستم
کوچه را می دانم اما با خیابان نیستم

یک غزل با من بمان در کافه ای آرام و دنج
من زیاد اهل شلوغی های تهران نیستم

آمدی عاشق شدم با رفتنت شاعر شدم
سخت بود اما نه، از عشقم پشیمان نیستم

آمدی در من کمی گشتی و برگشتی همین؟!
آدمم بی رحم! دل دارم، خیابان نیستم

اهلی ام کردی و حالا هم که پابندت شدم
تازه فهمیدی که چندان باب دندان نیستم

زیر پا انداختی قلبی که در دست تو بود
من انار ساوه ام… قالی کرمان نیستم

بعد از این شاید شبی در خواب پیدایم کنی
بعد از این باید بفهمی که من ارزان نیستم

عنوان شعر دوم : شیخ لطف الله
پرم از شرم و خواهش پیش تو، اشکال کار اینجاست..
که در چشمان خود پیغمبری داری که بی‌تقواست

خدا با ابرویت تمرین نستعلیق می‌کرده
که لطفش بیشتر از آیه‌های شیخ لطف الله‌ست؟

نگاهِ بی‌گناهِ تو، گناهِ واجب من بود!
بگو این آهوی وحشی چه دارد که چنین گیراست؟

تو آن ابریشم موهای مشکیِ بلندت را…
نمی‌خواهی ببافی مثل یک رویا؟ شب یلداست!

اگرچه نیست بر ما سایه‌ی گیسوی موّاجت
ولی رویای آن دریا، همیشه، هرکجا با ماست

پس از تو هر غروب ساحل دریا غم‌انگیز است
پس از تو از خودم می‌پرسم این دریا همان دریاست؟

دلم می‌خواست لب‌های تو را یک شب…چه می‌دانم…
دلم می‌خواست لب‌های تو را یک شب…
دلم می‌خواست…

عنوان شعر سوم : چشمهایت
شب بود و نوشیدم شراب چشم‌هایت را
دریاب این مستِ خراب چشم‌هایت را

آهسته‌تر آن پلک‌‌هایت را تورُّق کن
وقتی که می‌خوانم کتاب چشم‌هایت را

تنها گناهم عاشق چشم تو بودن بود
عمری‌ست می‌بینم عذاب چشم‌هایت را

من توبه کردم تا بپوشم چشم از مردم
اما جدا کردم حساب چشم‌هایت را

آه ای گل خوشبوی من! حیف‌ست می‌ریزی
روی مزار من گلاب چشم‌هایت را

از بس که طوفان بود و دریا موج برمی‌داشت
باور نمی‌کردم سراب چشم‌هایت را

آشوب کردی با نگاه خود جهانم را
سرکوب کردم انقلاب چشم‌هایت را

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *