عنوان مجموعه اشعار : روح بخش
شاعر : حسین روح بخش

عنوان شعر اول : مرندیز کهن
گوهری زیباست در قلب کویر
مَملوّ از مردان و زنهای دَلیر

مسجدجامع نماد دینِشان
مهربانی عادت دیرینِشان

هست ایوانش بلند و دِلرُبا
مَحفل راز و نیازِ با خدا

خادمش مرد عزیز و با صفا
پاکزاد است؛ پیرمرد بی ریا

شرق روستا یک بنای با دوام
می‌کند چشمان هر بیننده رام

قلعه ای از خشت خام افراشته
جلوه ای زیبا مَرندیز داشته

مرکز آن یک رباط سوت و کور
مانده از چشمان مسئولان به دور

آن که دَر دِل کاروان‌ها داده جای
کَم کَمَکْ در حال تخریب است وای!

همت مردان دیرین یاد باد
آن قنات آب شیرین؛ یاد باد

خشکسالی بر زمين چون قاب شد
پس قناتش کَمْکَمَک؛ کَم آب شد

حَوْضِ نَو معماری زیبا و ناب
بَس سَبوی مردمان را؛ کرده آب

قلب صحرا را مُزیّن کرده است
دل ز هر گردشگری او برده است

کوه هایش جلوه ی ذات خدا
هم عظیمُ و هم عجیبُ و با صفا

غارهایش دیدنی و جالب است
رفتنش تفریح ناب و سالم است

روح بخشا مختصر وصفی نمودی از وطن
کی توان توصیف کامل؛ از مرندیز کهن

عنوان شعر دوم : بسیج
سنگ همچون موم گردد بشنود نام بسیج
سرو گردد همچو نی از نام مردان بسیج

گه رئوف و مهربان و یاور مستضعفان
گاه باشد استخوانی در گلوی دشمنان

در بزنگَه های حساس و مهم کشوری
می‌دهد تشکیل از بحر کمک‌هالشکری

چون که درگیر بلایی کشورم در شرق شد
لشکری بحر کمک آماده اندر غرب شد

در زمانی که جنوب از سیل گشته موج موج
از شمال کشورم آمد کمک ها فوج فوج

سرزمینم چون که درگیر نبرد و جنگ بود
با وجودش عرصه بر دشمن حسابی تنگ بود

هست یک لشکر که اخلاصش زبانزد گشته است
دشمن از بهر وجودش بی امان و خسته است

تا بسیج است و بسیجی زنده است
کشورم سر زنده و پاینده است

عنوان شعر سوم : سردار سلیمانی
با دیدن عکس سردار سلیمانی در حرم مطهر رضوی

عکستان زینت این صحن و سرا گردیده
جایتان بین حرم های مطهر خالیست

بُعد منزل نبُوَد در سفر روحانی
لیک حاضر شدَنت بهر همه اَرزانیست

قلب رهبر زِ عروجَت شده غمگین حتی
حزن و اندوه میان دل هر ایرانیست

نه که ایران که جهان در غم تو سوخته است
خون تو بحر عدو لازمه ی ویرانیست

گفته بودی که ولی یِکِّه و تنها مانده
این خطابت به جمیعِ عُلَم ربانیست

رهبری یاور و هم حامی مظلومانست
عشق او تا به ابد در دل مردم باقیست

نوش جان جام شهادت ز عسل شیرین تر
چشم هر پیر و جوان تا به ابد بارانیست

حیله گر حیله کند؛ نقشه کشد دشمن دون
لیک او عاقبتش عاقبت سوفیانیست

محو گردد ز میان؛ شَّر جهان؛ اسرائیل
آرزویی که میان دل هر ایرانیست

خاطرت جمع؛ نمانَد هَدَفَت روی زمین
چون که فرمانده کنون؛ دوست تو قاآنیست