تأملی در برونۀ زبان

عنوان مجموعه اشعار : قلب دو نبش
شاعر : مهدی یوسفی

عنوان شعر اول : ای طبیبا
تو خودت دیدی خدایا دیده ی گریان ما
ای طبیبا لطف کن بر چاره و درمان ما
کشتی دل را فراغت بر ملال انداخته
غم ستیزه می کند هر ثانیه بر جان ما
قلب ما از دوری ات خونبار شد
آتشی افکنده ای بر خانه ی ویران ما
زندگی بی تو نمیگرد اگرچه زندگی
خود بیا پایان بده بر قصه ی هجران ما
اشک چشمان غریبان،عالمی را تر کند
“می کند شیرین زمین شور را باران ما”
لطف تو آخر به ما هم می رسد
یوسفی آزاد می گردد از این زندان ما
ما دگر حاجت نمیخواهیم تا پایان عمر
افکند یک گوشه ی چشمی اگر سلطان ما
شاعر مهدی یوسفی۱۴

عنوان شعر دوم : خاکدان دنیا
پروانه گفت،آتش شعله که داغ نیست
حتی حریف عاشقی ام این چراغ نیست
درسر جنون دگر پروریده ام
آن را که خاکیان زمین در سراغ نیست
پروانه حج نمود مداوم به دور شمع
اورا به هیچ وجه که حال فراغ نیست
بر لب ترانه ساخت به نام قشنگ یار
“این نغمه از ترانه مرغان باغ نیست”
در اوج آسمان بکند سلطنت عقاب
همسایگی به حد هما کار زاغ نیست
این خاکدان زمین پر ز رنج شد
دنیا برای عشرت انسان ایاغ نیست
شاعر مهدی یوسفی

عنوان شعر سوم : دست مددکاران
به گمراهی گذر کردیم ایام جوانی را
که انسان قدر نشناسد متاع رایگانی را
بخواهی گر پشیمانی نیاید بر سراغ تو
تو خادم باش بر مردم تمام زندگانی را
کمر بر بند بر خدمت،به آدمهای اطرافت
اگر خواهی تو از خالق سرای کامرانی را
زبان تیز و برنده شود چون قاتل مردم
بیا با خیرخواهی هم طلب کن بی زبانی را
اگر بر چین پیشانی،تبسم هدیه آوردی
به باغ این جهان آری تو بذر شادمانی را
خدا بر یاور مردم نگاه ویژه ای دارد
کف دست مددکاران،ببینید این نشانی را
تمام نیت خلقت،به همدردی خلاصه گشت
برای محترم بودن،کمک کن ناتوانی را
هزاران سر بی پایان خدا بنهاده درعالم
ببین انسان نمی داند رموز زندگانی را؟؟
شاعر مهدی یوسفی

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *