تکمیل مقدمات و گذر از آن

عنوان مجموعه اشعار : گم‌ شده در تهی…
شاعر : نازنین زهرا حاصلی

عنوان شعر اول : راحتی…
من تو را دیدم شبی، پیشم نشستی ساعتی
از تو پرسیدم: بی من در چه حالی، راحتی؟

خنده‌ای کردی و من، مدهوش لبخندت شدم
لحظه‌ی بعدش ولی، گفتی که تو ناراحتی!

بغض کردم بی‌هوا، گفتم: چرا رفتی شما؟
غم نشست در کنج چشمانت، مثال آیتی!

یک دمی کردی سکوت اما، نگاهت پر ز حرف
لب گشودی و بگفتی: بهر یک دم راحتی!

اشک در چشمان من جوشید و جاری شد سریع
هُل شدی گفتی: چرا انقدر تو ناراحتی؟!

من که خندیدم ولی، تاریک و تلخ و بی‌صدا
در نگاهم لحظه‌ای خواندی تو همچون حاجتی

رفتی و گفتی: ببخش دیگر مرا، عاشق شدم!
کاش تو یک‌دم برایم می‌نهادی حرمتی!

عنوان شعر دوم : شاعر
شاعر منظومه‌ی چشمان مخمورت شدم
تو چه داری که من دیوانه محصورت شدم؟

در عجب از حال زار قلب ناآرام خود
من ز این دیوانه حالی‌هاست مقهورت شدم

در میان بی‌کسی‌هایم، حضورت لازم است
من که با عشقت جوان بودم، رنجورت شدم

در تمام لحظه‌های زندگیم با منی
پس چرا رفتی و من این‌گونه، مهجورت شدم؟

از چه رو حال مرا بد کرده‌ای جانان من؟
من که از عشق تو مستم، من که مغرورت شدم!

تو برایم بوده‌ای از روز اول تا ابد
جزء اموال منی لیکن که محجورت شدم!

تو که هر دم در نگاهم خیره بودی روز و شب
پس خودت برگو چه شد این‌گونه مستورت شدم؟

از من و عشقم به عالم فخر می‌کردی چه شد
یک شبی گفتی که بیزاری و منفورت شدم!

من ز عشق تو به عالم شهره گشتم، بی‌سبب
تو ولی رفتی و من، این‌گونه مشهورت شدم!

عنوان شعر سوم : عشق تو…
عشق تو در قلب من پنهان نماند بهتر است
خاطراتت در سرم مهمان نماند بهتر است

ماجرای عشق ما پیچیده در گوش زمان
عاشق تنها رسد، باران نماند بهتر است

در میان کفر و تزویر و ریا گم گشته‌ایم
بعد از این حتی خدا رحمان نماند بهتر است

عاشقی‌هامان کنون پُر گشته از بوی هوس
بعد از این گر عشق با پیمان نماند بهتر است

گر مسلمانی ریا است و دروغ و باره‌گی
در میان خلق هم ایمان نماند بهتر است

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *