خوشامد به شاعری که دیر، ولی درست آمده است

عنوان مجموعه اشعار : شبان وصل
شاعر : علی شیخ الاسلامی

عنوان شعر اول : باده مستانه
ساقی بده جامی که مستانه بنوشیم
در شهر غریبیم ، غریبانه بنوشیم
جامی بده سرمست شود جان و دل ما
جامی که کف آریم و چو خمخانه بجوشیم
دریای خروشان می و موج پیاپی
طوفان شده در آبی دریا بخروشیم
تا چند ز غم دست به زانو بنشینیم؟
تا چند بگرییم و سیه جامه بپوشیم؟
انصاف نباشد به هر آنکس که پرستی
عیب دگری فاش و هنرهاش بپوشیم
مقبول خدا نیست که بر خلق خداوند
فضل و هنر و زهد ریایی بفروشیم
ناصر! چه خوش از کوشش بسیار بر یار
نومید نباشیم و شب و روز بکوشیم

عنوان شعر دوم : سلام کن!
ای جان خسته به جانان سلام کن
ای خاک تشنه به باران سلام کن
ای کشتی نجات به ساحل قریب شو
ای ساربان به دشت و بیابان سلام کن
ای ماه خوبروی برون آر سر ز چاه
یوسف ز خود بریده به کنعان سلام کن
در گردباد حادثه باید شکیب داشت
ای کشتی شکسته به طوفان سلام کن
ایمان سست و کفر به معنی برابرند
ای عنکبوت کفر به ایمان سلام کن
ای دیو اگر ز بند تکبر رها شدی
باری به خود بیا و به انسان سلام کن
ما را حدیث وصل، حدیثی است آشنا
تا موسم وصال به هجران سلام کن
ناصر شراب شعر چو مستت نمی کند
از شاعری بریده به قرآن سلام کن

عنوان شعر سوم : شبان وصل
در حد یک قصیده نبودم برایتان
در حد یک ترانه که هستم، مرا بخوان
گفتی: غزل بگو! تو غزال قضا گریز
من دام راه تو باشم، کمی بمان
قدر شبان وصل نداند کسی چو من
من قدر لحظه های تو باشم، مرا بدان
جسمم بدون تست خشکی بی آب و بی علف
تو روح من شو تو که روحی به جسم و جان
ترکم ولی زبان تو را یاد داده اند
تا با تو گفتگو کنم ای گل به این زبان
بگذار تا به بر کشیده تو را جستجو کنم
من هم یقین کنم که تویی بهترین گمان
ناصر! به شعر خود دل عالم ربوده ای!
باشد سلاح تو این قلب مهربان!

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *