#داستان
#پادکست
#رادیو_داستان
#داستان_واقعی
#داستانهای-واقعی
👇👇👇از اینجا عضو کانال شوید👇👇👇
http://bit.ly/RadioDastan
خیلی ممنون ازلایک و کامنت های خوبتون و انتقاداتون که کمک میکنه کلیپ های بهتری بسازیم.
برای ارتباط با ادمین با این ایمیل در تماس باشید
bayadbedanimcrm@gmail.com
این داستان و تیتر متعلق به کانال رادیو داستان است و هرگونه اقتباص از آن و کپی برداری منجر به پیگیری میشود
منبع
امتیاز به این post
مطالب مرتبط:
- فقط ۱۷ سالم بود که دنبال مکان بودم تا با دوست پسرم اونجا تنها باشیم اما اتفاق وحشتناکی افتاد که
- بردمش تو تخت بغلش کردم دستم رو از زیر گردنش رد کردمو نوازشش میکردم از بوی تنش مست بودم..اماااا
- برای زنم مربی بدنساز مرد خصوصی گرفتم اما اونارو درحالی دیدم که داشتن روی دستگاه باهم…
- واقعی/وقتی شوهرم در یک روز من رو به چندتا مرد مختلف فروخت اون تصمیم رو گرفتم و با دوست پسرم…
- واقعی/درنبود شوهرم برادرش هرشب نقش شوهرم رو بازی میکردم تاصبح باهمدیگه…
- بعداز جدایی از زنم دخترم گفت بابا هرشب عمو میاد پیش مامان میخوابه.#داستان#داستان_رادیویی#پادکست
- داستان واقعی/وقتی اینترنتی به مایو پارتی دعوت شدم فکر نمیکردم قراره همچین بلایی سرمون بیاد…
- داستان واقعی/دوست شوهرم با نگاهش حالمو بد میکرد اما شوهر بی‌غیرتم کاری کرد برم تو آغوش دوستش و باهاش
- داستان واقعی/دوست داداشم تا دید تو خونه تنهام حل داد اومدداخل منم نتونستم مقاومت کنم و بهش پا دادم
- داستان واقعی/منو برد یه جای خلوت و دستش رو برد پایین و خواست تو ماشین براش کاری کنم که باورم نمیشد.
- داستان واقعی/درخونه رو قفل کردن و چادرم رو از سرم کشیدن و سه تایی به نوبت باهام…
- داستان واقعی/دخترعَمم دیوونم کرده بود که به جز هم خوابی باهاش به هیچ چیز دیگه ای فکر نمیکردم و…
- داستان واقعی/تو ویلا یکی یکی لباسام رو درآورد و منو به سمت اتاق برد منم با کمال میل همراهش شدم و…
- داستان واقعی/با اینکه شوهر دخترخاله ام بود برای اینکه مال من شه کشوندم توی تخت و…
- داستان واقعی/دختر مجردی بودم که فقط با مردای زن دار می‌پریدم چون بیشتر بهم حال میداد…
- داستان واقعی/زن مطلقه ای بودم که به خاطر درمان بچه ام مجبور شدم از راه جوونی و زیباییم پول دربیارم..
- داستان واقعی/با دوست شوهرم تو تخت بودم که شوهرم رسید و مجبور شدم توی بالکن قایمش کنم اما…
- داستان واقعی/زن خوشکلم دروغ میگفت میره سر کار و فهمیدم با خواهر بیوَش شوگر دارن و هر روز باهاش…
- داستان واقعی/وقتی تو دوران عقدم از پسر همسایه باردار شدم فکر نمیکردم چنین رسوایی به پا بشه که…
- داستان واقعی/وقتی تو دوران عقدم از پسر همسایه باردار شدم فکر نمیکردم چنین رسوایی به پا بشه که…
- داستان واقعی فکر نمیکردم پدرشوهر جذابم منو بکشونه تو اتاقو بخواد باهام اون کارو کنه…
- داستان واقعی/پسری که خودم بزرگش کرده بودن عاشقم شد و هرشب می اومد سراغم و باهام…
- داستان واقعی/نامزدم رو با یه پسر از تو اتاق کشیدم بیرون وآرایشش پاک شده بود و سرو وضعش ناجور بود…
- داستان واقعی/با اینکه زن داشتم همزمان یواشکی 5 تا زن صیغه کرده بودم و با همشون…
- داستان واقعی/وقتی شوهرم شهرستان بود من یه پسر جوون خوش هیکل رو شب اوردم خونه و باهاش…
- داستان واقعی:بازن رفیقم تنها شدم اون با دامن کوتاهی که زیرش هیچی نپوشیده بود اومد و میخواست با من..
- داستان واقعی/باباکه نبود مامانم فیلمهای ناجورمیدید و پشت تلفن بایه مرد حرف میزدو شبا مرد میاورد خونه
- داستان واقعی/مچ زنمو نصف شب در حال قرار گذاشتن با دوست پسرش گرفتم و …
- واقعی/اون دختر ۲۰ ساله رو تخت التماس میکرد که این کارو نکنید اما نشد و به خاطر من اون بلاسرش اومد…
- داستان واقعی :تازه عروس بودم که برای چکاپ رفتیم دکتر و اون حرفی به شوهرم زد که برای همیشه ترکم کرد
- واقعی/۱۶ ساله بودم که نصف شب مردی که مهمونمون بود اومد سراغم و گفت میدونم دوست داری که باهام باشی…
- داستان واقعی /از تو سوراخ در حموم زن داداشم که یه زن مطلقه و معروف محل بود رو دید میزدم که یهو…
- واقعی/خواهرمطلقه ام خرابترین دختر محل بود که هر مردی از کنارش رد میشد و میبرد خونه تا اینکه…
- داستان واقعی/دوست شوهرم بهم گفت هیکل جذابی داری باید با من باشی چون من بلدم با زن شوهردار چیکار کنم
- واقعی/شوهرم و دوستش تو مستی جلوی همه گفتن اوفففف عجب… داری ،من عاشق همینت شدم و …
- راز کثیف خیانت مادرم و خالم وقتی رو شد که برادر 4 سالم و بردیم دکتر و فهمیدیم که …
- زنم جلوی بقیه مردها هی لباسش کوتاه تر و یقش بازتر میشد تا اینکه درحالی دیدمشون که…
- داستان واقعی/زن جوون صاحب خونه رو دید میزدم تا اینکه یه شب وقتی مطمئن شدم شوهرش نیست رفتم سراغشو…
- فکر کردم زنم شوخی میکنه که میگه کلی مرد و پسر جوون آرزوشونه باهاش باشن اما…
- پشت خط تلفن صدای زنم بود که با یه مرد در حال عشقبازی بودن…
- همسرم که ناتوان شد ازم خواسته بود با دوست صمیمیش باشم چون اون دیگه نمیتونست…
- شوهرم بد مست بود و آخر سر اونو توی مهمونی با اون زن شوهر دار درحالی دیدیم که داشتن…
- یه نفرفیلم زنم که عاشقش بودم رو تو خونه تیمی فرستاد و فهمیدم که قبلا…
- عاشق دوست شوهرم بودم و روز نامزدیش طاقت نیاوردم و کشوندمش تو اتاق خالی ،غافل از اینکه…
- شوگرمامیم شوهر داشت اما یه خونه اجاره کرد تا راحت باهم باشیم و بتونیم با هم…
- زن بیوه و پرستار بچه ای بودم که باباش برای پول بیشتر ازم خواست باهاش…
- وقتی متوجه رابطه کثیف زنم و دوستم شدم که داشتم زنش رو …
- مامانم از دوست بابام حامله شد و منم از یه پسری حامله شدم که …
- از روی حسادت به دوستم گفتم دختری که عاشقشه ،دختر خراب محله اما خبر نداشتم که زن خودم …
- زنم رو 4 صبح از تو یه خونه مجردی با یه مرد کشیدم بیرون درحالی که…
- شب که همسرم برگشت دیدم لباس زیرش تغییر کرده،شک کردم و رازی رو فهمیدم که…
- شب دیدم دوستم تو اتاقم نیست اونو با بابای جوونم توی بالکن درحال بدی دیدم که…
- زنم ویار عجیبی داشت ازم خواست یه زن دیگه بیارم خونه و جلوی اون باهاش…
- تنها دلیل حضورم تو جمع های دوستانه زن زیبای رفیقم بود که عاشقش بودم و آخر سر…
- مرد همسایه هروقت منو میدید بدنشو لمس میکرد و حرفای ناجور میزد تا اینکه…
- فهمیدم زنم که فکر میکردم نجیب ترین زن دنیاست با 5 نفرازآشناها بهم خیانت کرده ،منم…
- داستان واقعی/فکر میکردم کلید خونه رو گم کردم تا اینکه یه روز که تو حمام بودم کسی وارد شد که…
- از تو انبار صدای یه زن و مرد و شنیدم خوب گوش کردم شوکه شدم اون زنم بود که داشت…
- تو محل میگفتن زنم خرابه و من باورم نمیشد تا اینکه یه شب فهمیدم من و خواب کرده و خودش…
- با اینکه از شوهرم حامله بودم اما همکارم بهم پیشنهاد ازدواج داد منم…
- مامان شبا مست از ماشین یه مرد جوون پیاده میشد و باباهم سرگرم خانم بازی بود منم …
- مادر مهربون و فداکارم یه شبه به یک زن هرزه تبدیل شد و جلوی ما…
- شب عروسی دخترم راز کثیفی از شوهر سر به زیر و آرومم فاش شد که بیهوش شدم ،اون کاری کرد که…
- ارتباط بین شوهرم و مادرش عجیب بود تا جایی که منو مجبور به کاری کردن که…
- داستان واقعی/از سر کار که میومدم لباس زیر و لباس خواب‌هام جابجا میشد،شک کردم و یه روز چیزی دیدم که.
- داستان واقعی:صدای زناشویی اونها توساختمون می‌پیچید اما وقتی برای تذکر رفتم اتفاقی افتاد که…
- تازه عروس بودم که یه روز یه زن با سر و وضع ناجور اومد و رازی از شوهرم فاش کرد که …
- آرایشگر مو بلوند و بدنام محل همسایمون شد و هرشب مشتری داشت اما خبر نداشتیم که بابام هم…
- دوستم گفت بعد مهمونی دوست دخترامونو باهم عوض کنیم ,منم…
- شوهرم و زن دوستش موقع رقص به هم خیلی نزدیک شده بودن و تو حال خودشون نبودن وداشتن…
- دختر باز بود اما قبول کردم هم با من باشه هم با دخترای دیگه ولی منو ترک نکنه…
- با اینکه متاهل بودم هر شب دختر همسایه رو دید میزدم تا اینکه فهمید و من و کشوند خونشون و…
- خونه رو به بهونه تور یک روزه میپیچوندم و سر از استخرپارتی درمی‌آوردم تا اینکه اتفاقی افتاد که…
- نامزدم سرلجبازی بی من رفت مهمونی اما فیلمی ازش به دستم رسید که…
- داستان واقعی/شب ها که پیشم بود از تو تخت ازش عکس میگرفتم و برای زنش میفرستادم تا اینکه…
- با اینکه هر دو متاهل بودیم کشوندم تو اتاق و دست انداخت دور کمرم و گفت بیا خوش باشیم…
- مادرم کمبود محبت داشت و تو دام عشق پسر جوونی افتاد که هرروز اون رو میبرد خونه ،غافل از اینکه…
- دانشجو تهران بودم وحامله شدم ،جرات نداشتم بگم به مامانم که چرا نمیام خونه تا اینکه…
- شوهرم توقعاتش توی اتاق خواب از من عجیب غریب بوود تا اینکه یه روز…
- بهم گفتن دختر نجیبیه و از خانواده مذهبیه اما تو جلسه اول اومد خونه خالی و …
دیدگاهتان را بنویسید