عنوان مجموعه اشعار : یک چهارپاره
شاعر : کاوه احمدی
عنوان شعر اول : …..
ویلچری کهنه‌ام که‌‌افتاده‌است
ته‌انبار پیر سالمندان
گردوخاکی که‌مانده‌برجسمم
نعشِ طوفان‌ِ مملواز حرمان
خواب‌دیدم که‌سیب‌سرخم‌من
توی‌آغوش یک‌هوای ناب
ناگهان باصدای جیغ‌سوسک
توی‌چشمم مچاله شد این‌خواب
پشت‌این در جماعتی‌پیرند
راست قامت ، بلند و مومشکی
با جهانی شبیه‌بغض من
قلب و رویا و آرزو مشکی
مزه‌ی بوسه‌هایشان مرگ است
چون که‌عقرب نشسته‌برلب ها
حرف‌ها نیش می‌زنند آنجا
از همین‌جا سلام عقرب‌ها
هر کبوتر به‌وقت پروازش
می‌پرد با دوبال خنجر وار
از گلوی قناریان آنجا
می‌چکد‌هی‌گلوله با رگبار
باوجود این‌شرایط کاش
برنگردم به‌پیش آنها باز
زنده‌ام باوجود این مردن
باهمین‌سوسک‌‌های‌چندش ناز
واژه‌ای بودم و حروفم عشق
آخر کار خود شدم حرمان
قصه‌ای بودم‌و تمام شدم
ته‌انبار پیر سالمندان
عنوان شعر دوم : …..
….
عنوان شعر سوم : …
….
دیدگاهتان را بنویسید