در باب تصنیف

عنوان مجموعه اشعار : شهر ارواح
شاعر : علیرضا کنعانی هرندی

عنوان شعر اول : تاوان
به آتش کشیدی جهانِ مرا
تو زیبا ترین اشتباهِ منی…
تو در کوچه پس کوچه های خیال
نرفتی و داری قدم می زنی

کجا غیر از اینجا دلت خو گرفت
که ماندی و این خانه ویرانه شد
کجا باز از سحرِ چشمانِ تو…
دلی ساده مجنون و دیوانه شد

من از ساده بودن به تب آمدم
تو تاوانِ این عشقِ بیهوده ای
کجا بی خیال از من و حالِ من
در آغوشِ بیگانه آسوده ای؟

چه کابوس بی انتهایی شده
غروبِ غم انگیزِ رویای من
تو رفتی و در سایهٔ خاطرات
جهنم شده باز دنیای من …

عنوان شعر دوم : برگرد
بستی به رویم چشمهایت را و رفتی
من ماندم و یک عُمر دردِ این جدایی
شب‌های تنهایی مرا آشفته کرده
ای اشتباه مرگبار من کجایی

این بی قراری ها مرا از پا درآورد
برگرد که تاب و توانم را گرفتی
یاغی شدی رفتی نفهمیدی تو اصلاً
با رفتنت اینگونه جانم را گرفتی

این راه و رسم عاشقی نیست
ای خانه ات آباد ویرانم نمودی
من بی تو در تنهایی مطلق اسیرم
دار و ندارِ این منِ مجنون تو بودی

در هم شکستم با غروبِ چشمهایت
آسان گذشتی از دلِ دیوانهٔ من
سهم من از تو گریه های بی امان است
برزخ شده بعد از تو -عشقم!- خانهٔ من

بی تابم از دوری بیا آرامشم شو
این شهر بی تو شهرِ ارواح است برگرد
دیوانه بودم این نبودن های بسیار
این عاشقِ بیچاره را دیوانه تر کرد

عنوان شعر سوم : ای آشنا
آتشفشانی از غم و اندوه و دردم
رفتی،کجا باید به دنبالت بگردم
این روزها می سوزم از عمق وجودم
مثلِ نفس بودی و محتاجِ تو بودم
ای آشنا ، ای مَحرمِ رازم کجایی
من بی تو جان را مُفت می بازم کجایی
دلشوره دارم بعدِ من تنها بمانی
برگرد در آغوشِ من تا می توانی
باید کجا دنبالِ ردی از تو باشم
کم مانده از دلواپسی از هم بپاشم
رفتی و دل را در پیت غمگین کشاندی
من را کنارِ پنجره تنها نشاندی
باران که می بارد دلم را می برد غم
یادِ تو را در خاطرم می بارد هر دم

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *