صدیقه وسمقی اسلامپژوه، فعال سیاسی و عضو اولین دوره شورای شهر تهران تازگی ویدئویی بدون حجاب اجباری در حساب کاربریاش در شبهای اجتماعی منتشر ه .
خانم وسمقی در زمینهٔ فقه و مبانی حقوق اسلامی تحصیل ه و در دورهای نیز در دانشگاه تهران ادیار ه، اقدام خود را اعتراضی رویهٔ نظام دینی حاکم در برخورد با زنانی میداند برای «پوشش اختیاری» تلاش میکنند.
او میگوید پوشش اجباری اسلامی در شرایط کنونی «ابزاری برای سرکوب» و نمیخواهد با روسری سر نش با «سرکوبگران همکاری کند».
نویسندهٔ کتاب «زن، فقه، اسلام» پس از حضور در مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند، دختر ۱۷ سالهای حجاب اجباری بر سر ن و در مترو تهران جان باخت، نوشت: « پاس خون مهسا و آرمیتا، آزادی پوشش زنان را تثبیت میکنیم.»
رادیوفردا در گفتوگویی مفصل با صدیقه وسمقی دیدگاه او را دربارهٔ شیوهٔ برخورد حکومت دینی با مخالفان حجاب اجباری جویا ه .
گفتهٔ خانم وسمقی، «حکومت شکلی عریان خشونت دامن میزند». نویسنده و مترجم نظام حاکم دینی در ایران با عنوان «مدعی حجاب» توصیف میکند با «بیتدبیری» و «بیتوجهی خوهٔ مردم، بسیار بسیار پرهزینه و میتواند اتفاقاتی مانند مهسا و آرمیتا بینجامد».
صدیقه وسمقی سخنان را در حالی مطرح تازگی غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوهٔ قضاییه، در جلسه شورای عالی قضایی از دادستانها، فرماندهی نیروی انتظامی و وزارت کشور خوه برای برخورد با کسانی حجاب اجباری را رعایت نمیکنند، منتظر تصویب لایحهٔ «حجاب و عفاف» نمانند.
خانم وسمقی در گفتوگو نگاه خود را ساختار ایدئولوژیک حکومت جمهوری اسلامی و نقشی برای شهرومندان قائل ، معطوف میکند. در تعریف، گفتهٔ او، مردم «همیشه بیچونوچرا در برابر حاکمان تسلیماند».
صدیقه وسمقی آنچه را تحت عنوان قانون حجاب در ایران اعمال میشود، موضوعی «تنشآفرین» میداند؛ قانونی موجب ه، گفتهٔ خانم وسمقی، افرادی حجاب دارند هم بیاحترامی شود، «چون آنها هم براساس اختیار خودشان سر نمیکنند».
او از «تحریمهای سخت حکومتی» میگوید شامل افرادی ه خوار پوشش اختیاری هستند و آن را اقدامی «مجرمانه» از سوی حکومت تفسیر میکند.
صدیقه وسمقی در مراسم آرمیتا گراوند مورد ضربوشتم قرار گرفته، می پرسد: «چرا یک حکومت باید نیروهای تحت امرش را گونه آموزش دهد، گونه علیه مردم پر کند انگار جنگ دشمن آمدهاند؟»
خانم وسمقی میگوید: «همان مشتی بازوی من زدند، همان مشتی روزی سینهٔ هاله سحابی خورد و او را کشت، همان مشتی روزی بر سر زهرا کاظمی خورد و او را کشت، سر مهسا امینی خورد، شاید آرمیتا را هم همین نحو میکشند، میزنند، هل میدهند.»*
او سپس ادامه میدهد: «من دوستانم نگهم ند نیفتادم. اگر من هم میافتادم، سرم میخورد جایی، میمردم، میگفتند خودش مرده .»
*هاله سحابی روزنامهنگار و فعال ملی-مذهبی و زندانی سیاسی در اعتراضات سیاسی سال ۸۸ زندان محکوم و خرداد سال ۱۳۹۰ با دریافت مرخصی از زندان در مراسم تشییع جنازهٔ پدرش عزتالله سحابی (رهبر شورای فعالان ملی مذهبی ایران) شرکت ، در طی درگیری با نیروهای امنیتی حاضر در مراسم جان باخت.
منابع حکومتی مرگ او را «طبیعی» خواندند، اما برخی نزدیکان او اعلام ند سکتهٔ قلبی او ناشی از «ضرٔ نیروهای امنیتی ناحیه ریه و شکم او ».
زهرا کاظمی نیز خبرنگار ایرانی-کانادایی تيرماه ۱۳۸۲ در تهران باز و چهار روز بعد سبب خونريزی ناشی از شکستن جمجمه در زندان جان باخت.
دیدگاهتان را بنویسید