در همه‌‌ی ما یک یا چند موزه وجود دارد …

عنوان مجموعه اشعار : بدون عنوان
شاعر : فاطمه انصاری_مراسخونی

عنوان شعر اول : مادر
چه لکنتی گرفته الفبا
ما ، م ِ 
مادر
نَه مثنوی نَه غزل
سپید شد دفتر
تو خود بگو
مادر
بگو از ان همه خط
به چهره یِ ماهت
که حامل ِ عشقند
وَ نُت به نُت جاری
بخوان برایم باز
دوباره لالایی
بگو از آن عشقی
که در صدا داری
بگواز آن
نشسته چُرت زدنهای ِ بی خوابی
هنوز هم به خواب میروم
مادر
درون حریری از خیال ِ لالایی
بگو برای آسمان ِ دستانت
چقدر آینه میخواهی
تا نشان دهد به مردمان ِ زمین
تو
نه از جنس آنهایی

فاطمه_انصاری_مراسخونی

عنوان شعر دوم : باران
با سرانگشتان ِ باران پنجره گیتار شد
جان من در خواب شیرین از غزل سرشار شد
بوسه بازی ها وُ رقص ِ باد و باران تا سحر
شوری از انگور ِ لبهای ِ تر ِ دلدار شد

فاطمه_انصاری_مراسخونی

با سرانگشتان ِباران پنجره گیتار شد
جان ِمن در خواب ِشیرین از غزل سرشار شد
حس ِنابی از سکون وُ بندگی با شور ِعشق
از پس ِزنگار ِدنیا پلک زد بیدار شد

فاطمه_انصاری_مراسخونی

عنوان شعر سوم : گیسوانم
برای تار تار ِ گیسوانم
شوری از جنس جوانه های بهاری
بنوازید
تا فرو ریزد
بهمن ِ
سال های بلندش

فاطمه_انصاری_مراسخونی

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *