دوباره وزن

عنوان مجموعه اشعار : از خدایت گله دارم
شاعر : محمد ، خوش بین

عنوان شعر اول : از خدایت گله دارم
دلم تنگ است تو را دیدن بیایم
غمت گل کرد به غم چیدن بیایم

تو کمتر ناز کن با ما عشق والا
تا از لبانت بوسه دزدیدن بیایم

چشمان خمار تو مرا دیوانه کرده
آن ناز نگاهت راهی میخانه کرده

با یاد تو آواره میخانه ی عشقم
آتش عشق تو مرا پروانه کرده

مجنون تو ام یکسره دیوانه عشقم
تو محوری و دور تو پروانه عشقم

از آتش اطراف چشمان تو سوختم
خاکستری از شاعر کاشانه ی عشقم

امشب دگر از ظلم و جفایت گله دارم
از ظلمت چشمان سیاهت گله دارم

جایی بروم از تو اثر هیچ نباشد
از تو گذشتم از خدایت گله دارم

عنوان شعر دوم : با چشم تو در گیرم
با چشم تو درگیرم
در چشم زیبای تو صد ها سگ پاگیر است
من اسیر تو و این قسمت و تقدیر است

گفتن از چشم سیه باعث تفسیر تو باشد
این چشمه رازیست که با چشم تو در گیر است

من گم شده در گم شده ی عشق تو هستم
گم شده ی عشق تو پیدا شدنش دیر است

عاشق شدم و سر به بیابان جنون دارم
عقل و دین و دل من بسته به زنجیر است

پلکی بزن از عشق بگو شاه کلیدم
از عشقی که چنان آیه ی بی تفسیر است

از هر طرفم ظلمتی ازموی تو پیداست
از ظلم تو شب ناله من در شب تو گیر است

قلبم به تو سر می زند اما تو برانش برود
چونکه در حال مرمت شدن و تعمیر است

عنوان شعر سوم : یک قصه تلخ از عشق
ای بی تو دل تنگم شب گرد خیابان ها
چشمان پر از اشکم مانده زیر باران ها

راه بسته و پل بسته هر دو پای من خسته
در بستر مسدودم با یورش توفان ها

ای عشق مدد کن خود بر آبروی شعرم
با زمزمه ای از عشق در جمع پریشان ها

باز از سر شب تا صبح با خیال تو همراهم
با عشق تو شد معنا مجنون بیابان ها

می سوزم و می بازم با یاد تو می سازم
یک قصه تلخ از عشق بی تو زیر باران ها

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *