دو پرداخت از یک شعر

عنوان مجموعه اشعار : هنوز چاپ نشده
شاعر : حسن امتحاني

عنوان شعر اول : و تنها آمدی و زیستی و می روی تنها

خوش آمدید ای خاطرات دور و نزدیکم
خوش آمدید و بزممان شد کامل کامل
هر چند می دانم
که خسته از راهید
از گردنه های فراموشی گذر کردید
یاد آوری را سخت رد کردید
اما
آورده ام امشب برای تان
کیکی که رویش اشک می سوزد بجای شمع
بادی که می خواند ترانه با لت هر در
از پنجره می خواهم اکنون تا نوازد باز آهنگ باز و بسته بودن را
موسیقی نت های لولا را
از پرده خواهش می کنم با رقص خود گرما ببخشد مجلس ما را
ای لامپ کم سوی اتاق خواب
لطفا شروع کن رقص نورت را
حالا همه هی دست
هی پایکوبی هی
انگار وقتش شد
این شمع را با آه خاموشش کنم، پس دست
مژده که می خواهم
در بینتان این کیک را قسمت کنم، پس دست
یاران رفیقان دوستان اکنون
تنهایی ام را می کنم دعوت
تا قصه ای از غصه هایم را بخواند، دست
حالا همین حالا
در پیش چشمتان
با شوق می خواهم
در آینه چیزی بگویم، دست پشت دست
(آیینه هم دارد برایم اشک می ریزد)
اکنون نباید هول باشم نه
باید ببوسم زود
خود را در آیینه
باید بگویم ای
مانند من در آینه بادا مبارک زاد روزت باز

1402.4.12

به مناسبت زادروزم

عنوان شعر دوم : من و آیینه و تنهایی و شمع

از راه دور و نزدیک
مهمان رسیده امشب
از خاطرات من باز
روشن به پیش چشمم
بر روی کیک یادی
اشکم شبیه شمعی
هی دست می زند دست
این پنجره کنارم
کِل می کشد لب باد
و نور می فشاند
لامپ اتاق خوابم
افتاده پیچ و تابی
بر دست و پای پرده
هی فوت می کنم فوت
با آه های ممتد
این شمع نیمه جان را
قسمت شده دوباره
این کیک با نگاهم
در بین خود مساوی
تبریک گفته ام خود
روز تولدم را
در آینه به خود باز

1402.4.12

عنوان شعر سوم : ندارم
ندارم

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *