عنوان مجموعه اشعار : طنز 4
شاعر : علی روح افزا

عنوان شعر اول : جِیران
” دردم از یار است و درمان نیز هم”
غصه داریم از غمِ نان نیز هم

عشق بازی کن اگر سرزنده ای
زیر برف و زیر باران نیز هم

گر چه غرق غم شدی ، دیوانه وار
هِی بخند و هِی بخندان نیز هم

شاد باش و خنده کن بر کائنات
مشکلت تا گردد آسان نیز هم

مُجری اخبار هر شب وعده ها
می دهد از جنس ارزان نیز هم

با درایت های مسئولینِ ما
نابسامان است “هَریان” نیز هم

در تمامِ زندگی هرگز نگفت
یارِ من یک واژه چون”جان” نیز هم

ترس دارم از کسی که ظاهراً
اهل دین است و مسلمان نیز هم

شیطنت ها می کند راننده ، گاه
پشت فرمان در خیابان نیز هم

خوش بحالم ، بعد مرگم می شود
همدمم حوری و غِلمان نیز هم

گفته بودم عاشقت هستم ، ولی
گفته ام ، شاید “یالان نان” نیز هم

می بری با خود ذغال و منقلی
گُم شوی در دود قِلیان نیز هم

معنی آهو به تُرکی شد “مارال”
اکثراً گویند “جیران” نیز هم

بعد تو دیگر ندارم من گُلی
خشکسالی زد به گُلدان نیز هم

فرق دارد ریسمان با آسمان
یا که سلمان با سلیمان نیز هم

همسرم یکریز دارد می خرد
کاسه و قندان و فنجان نیز هم

دائماً در جیب من خوابیده است
یک عدد چاقوی زنجان نیز هم

واقعاً قصدش چه بود آنجا که گفت :
” یار ما این دارد و آن نیز هم ”

یا گمان کرده که یار دیگران
شکل انسان نیست چندان نیز هم

راضی ام باشم شبی با دلبری
تا سحر در زیر “یورقان” نیز هم

اهل تبریزم بله تُرکم ، ولی
ساکن البرز و تهران نیز هم

ویژگیِ “روح افزا ” سادگی ست
می نویسد طنز عریان نیز هم

——–

یالان نان = دروغ – دروغکی
(جیران ، مارال) = آهو
یورقان = لحاف
هَریان = هر کجا ، همه جا

عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.