رضاشاه و آقابکُف؛ جاسوسان روس در ایران / ایران از نگاه مسافران ۵: آقابکف



گزارش، تدوین و گویندگی: محسن ظهوری
چهار اردیبهشت ۱۳۰۵: رضاشاه در تالار سلام کاخ گلستان تاج بر سر می‌گذارد. سلسله قاجار تمام و دودمان پهلوی کار خودش را آغاز کرده. اما او نمی‌داند از چند سال پیش شبکه گسترده‌ای از جاسوسان روس تمام ارکان حکومت را گرفته‌اند.
آقابکف: «هم‌اکنون ایران برای ما مرکز جاسوسی هندوستان و عراق نیز هست و همان‌گونه که برلین مرکز گ.پ.ئو در اروپاست، تهران نیز مرکز گ.پ.ئو در غرب آسیا شده و تهران برای ما حکم برلین ثانی است.»
۱۳۰۸(نخستین ریل‌گذاری‌ها): ساخت راه‌آهن در ایران آغاز می‌شود. روس‌ها به تمام اسناد و نامه‌نگاری‌های مربوط به این پروژه دسترسی دارند. همه‌چیز را می‌خوانند؛ محرمانه و غیرمحرمانه. همان کاری که با شرکت نفت ایران و انگلیس در خوزستان می‌کنند.
آقابکف: «ما می‌توانستیم به راحتی پرونده‌های وزارت‌خانه‌های ایران را برای چندروز نزد خود نگه داریم. ما عین این کار را با اسناد مربوط به شرکت نفت انگلیس و ایران و شرکت‌هایی که عهده‌دار ساختن راه‌آهن ایران بودند، نیز انجام می‌دادیم.»
شبکه‌ای بزرگ از جاسوسان خبره. تشکیلاتی وسیع که به دستور مسکو ایجاد شده و زیر نظر یک فرد می‌چرخید؛ گئورگی آقابِکف. اول او را بشناسیم. پس برویم به ترکمنستان، جایی که در آن به دنیا آمد و آن سال‌ها جزوی از امپراتوری روسیه بود.
نام اصلی‌اش گریگوری آروتیونوف بود که خود را گئورگی آقاباکف نامید. زاده ۲۵ دی‌ماه ۱۲۷۳ خورشیدی در عشق‌آباد و در خانواده‌ای آهنگر که در کار قاچاق تریاک هم بودند. با آغاز جنگ جهانی اول، او به جبهه روسیه تزاری علیه امپراطوری آلمان رفت و دو سال بعد راهی مدرسه‌ای نظامی در تاشکند شد. وقتی انقلاب بلشویکی سوسیالیستی، روسیه را دگرگون می‌کند، آقابکف ارتش تزاری را ترک کرده و در گارد سرخ حکومت تازه بر سر کار آمده ثبت‌نام می‌کند.
بازوی اطلاعاتی‌ این رژیم تازه چکا نام داشت که آقابکف زمستان ۱۲۹۹ خورشیدی به استخدام آن درمی‌آید و مأمور سرکوب راهزنان و نهضت‌های انقلابی منطقه می‌شود. او اینجا در شهر یکاترینبورگ روسیه، ماموریت‌های مهمی را برای ترور مخالفان به انجام می‌رساند و در شهر تیومن موفق می‌شود شورش دهقانان را سرکوب کند.
تا مأموریت ایران آقابکف آغاز شود، او راهی طولانی را می‌رود و جاسوس خبره‌ای می‌شود. از آن‌جا که فارسی و ترکی را به خوبی صحبت می‌کرد، به بخارا در ازبکستان رفت تا با جنبش باسماچی‌ها مبارزه کند. نامی که روس‌‌ها روی گروه‌های مبارز مسلمان علیه روسیه در آسیای میانه گذاشته بودند. کسانی که با پیوستن اِنوِر پاشا تقویت شدند.
انور پاشا وزیر جنگ سابق امپراتوری عثمانی بود. کشوری که در جنگ جهانی اول شکست خورد و از هم پاشید. انور پاشا که متهم به جنایت جنگی بود و فراری، بعد از جنگ، قیام علیه روسیه را هدایت می‌کرد و در بخارا جنبش‌های مبارز را توسعه می‌داد. ماموریت آقابکف یافتن محل اختفای او بود.

۱۳ مرداد ۱۳۰۱: آقابکف محل اختفای انورپاشا و نیروهایش در بَلجُوان تاجیکستان را پیدا کرده و ارتش سرخ به آن‌جا حمله می‌کند. انورپاشا کشته و بقیه هم دستگیر می‌شوند. در این مدت چکا سازمان امنیتی روسیه منحل و به‌جایش «گ.پ.ئو» تاسیس شده و تمام اعضای چکا به آن ملحق شده‌اند. حالا نوبت ماموریت بعدی آقابکف در افغانستان است؛ یافتن نیروهای فراری باسماچی و زیر نظر گرفتن اتباع آلمانی و انگلیسی در این کشور. او بعد از دو سال با کارنامه‌ای قابل قبول به مسکو می‌رود و نوبت به ماموریت بعدی‌اش می‌رسد؛ ایران.
سال ۱۳۰۵ روابط اقتصادی ایران و روس که حالا نامش اتحاد جماهیر شوروی شده، به چالش رسید. دولت روس به بهانه صنعتی کردن کشور، ورود اغلب کالاهای تجاری از چین، افغانستان، ترکیه و ایران را به شوروی ممنوع کرده و تجار و بازرگانان ایالت‌های شمالی ایران در تنگنا افتاده بودند.
عبدالحسین تیمورتاش وزیر دربار رضاشاه، اردیبهشت‌ماه ۱۳۰۵ برای مذاکره به شوروی می‌رود، اما نمی‌تواند کاری از پیش ببرد.
مرداد ۱۳۰۵: تابستان همین سال است که گئورگی آقابکف راهی ایران می‌شود؛ تحت عنوان بازرس کل هیئت تجاری شوروی در ایران. او حالا در سازمان «اُ.گ.پ.ئو» کار می‌کند که پس از «گ.پ.ئو» تشکیل شده. آقابکف به تهران می‌رسد و به سرعت راهی مشهد می‌شود.
آقابکف: «در خراسان حدود۵۰ مامور مخفی داشتیم. چنان بر اوضاع مسلط بودیم که از یک نامه و یا یادداشت معمولی دولت ایران گرفته تا مهم‌ترین اسناد سیاسی کنسولگری انگلیس، محال بود از نظر ما مخفی بماند.»
آقابکف در مدت حضور خود در مشهد، تشکیلات گسترده‌ای از جاسوسان را در شرق ایران درست کرد و سپس به تقویت بلوچستان، تهران و خوزستان پرداخت. شبکه‌ای بزرگ از ایرانیانی که در سمت‌های مختلف اداری یا حکومتی بودند و برای شوروی جاسوس می‌کردند. از خواندن نامه‌های محرمانه دربار و سفارت انگلیس گرفته تا پی بردن به اهداف ایران درباره تجارت و سیاست. در این مدت شرکت‌های اقتصادی روس و ایران هم به این شبکه جاسوسی کمک می‌کردند، شرکت‌های بازرگانی و تجاری که سراسر ایران در کار پنبه، حمل‌ونقل، ابریشم و قند بودند.
آقابکف موفق می‌شود با راه‌اندازی اعتراضات، فشار بر دولت را بیشتر کند تا زودتر مذاکره با شوروی را به سرانجام برساند. دراین میان جاسوسان او اقدامات ایران برای مذاکره با روس‌ها را از پیش به او می‌گفتند:
آقابکف: «پس از ورود به تهران متوجه شدم که جاسوس شماره ۱۵ توانسته شخص بسیار مهمی را به خدمت ما اجیر کند که متصدی دفتر رمز نخست وزیری بود و ما او را تحت شماره ۳۳ وارد لیست جاسوسان کردیم.»
قرارداد اقتصادی دو ساله ایران و شوری بسته می‌شود و آقابکف به مسکو رفته و ترفیع می‌گیرد. او بار دیگر هم به ایران می‌آید …

(اگر دوست داشتید، لطفا این صفحه را سابسکرایب کرده و آن را به دوستان خود معرفی کنید)

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *