روایت سادگی و سلامت

عنوان مجموعه اشعار : اصلاح بعد از نقد
شاعر : فاطمه انصاری_مراسخونی

عنوان شعر اول : خیابون رو به حرم

یه خیابون که فضاش یِکدفعه عرفانی میشه
لهجه یِ زائرا یکدست همه قرآنی میشه
سر و دستاشون وُ از پنجره بیرون می برن
انگاری سبک شدن تو آسمونا می پرن
دلا دیگه جا ندارن تو قفس، پر می زنن
با کبوترای زائر  به حرم سر می زنن
حالا دیگه جمعیت دل تو دلاشون ندارن
تا بیان زود برسن سر به ضریحت بذارن
هر چی دارن تو دلاشون، بریزن خالی کنن
دست تو دستات بذارن، حالشونو عالی کنن
میرسن مسافرات شلوغ میشه صحن حرم
با سلام و صلوات قربون اسمتون برم
دَمِ سقاخونه ِ از تو کاسه ی ِ چهل دعا
یه پیاله اب بدین به زائرای ِ مبتلا
دیگه هیچی نمی خوام فقط میخوام نگا کنم
تو دل ِ پنجره فولاد بشینم دعا کنم
کاش می شد دلهامونو اینجا امانت بذاریم
پای حال خوبمون عهد و ضمانت بذاریم

فاطمه_انصاری_مراسخونی

از نگاه رهگذر

از نگاه رهگذر
برداشت من از آنچه دیدم (در ماه محرم ) و نمی‌دانم آیا می‌توان به این نوشته شعر گفت یا خیر

تار تار ِموهایش را
پنجه های عمر نواخته بود
بر تنش
فریبی از سیاه ِمحرم بود
چشمانش ولی
زیر وبم ِ تارهای پریشان ِزلفی را
کوک میکرد
تا برای پریشانیَش
نیرنگی بنوازد
پریشانی زلف های سیاهی
که از دل تنهایی یک زن
بیرون زده بود 
زنی که تمام ِهنرش را
روی صندلی پهن کرده بود
شاید زنانِگیَش را
که در چشمان بی تفاوت ِ مَردش
کفن کرده بود
در چشمان مرد دیگری
نبش قبر می کرد
تا زنده کند
عَرضه های بی تقاضایش را
به قیمت مفت
در بازاری
که فریب
ترازویش بود

فاطمه_انصاری_مراسخونی

عنوان شعر سوم : ..
..

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *