زنده یاد پرویز مشکاتیان – سرو آزاد



امشب همه غمهای عالم را خبر کن
بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن
ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین
ای چون دل من، ای خموش گریه آگین
در پرده های اشک پنهان ،کرده بالین
ای میهن، ای داد
از آشیانت بوی خون می آورد باد
بر بال سرخ کشکرت پیغام شومی است
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد؟
ای میهن، ای غم
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم
در سایه افکند کدامین ناربن ریخت
خون از گلوی مرغ عاشق؟
مرغی که می خواند
مرغی که می خواست
پرواز باشد…
ای میهن، ای پیر
بالنده ی افتاده، آزاد زمینگیر
خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها،
ای میهن! (در) اینجا سینه ی من چون تو زخمی است،
در) اینجا، دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد)
دمادم

منبع توسط koohyar77

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *