سنگین ترین ذکر عرفانی – آیت الله العظمی محمدرضا نکونام



انسان دارای سه فاز رشد، ارتقا و کمال می‌باشد: فاز حس که همهٔ انسان‌ها آن را به فعلیت می‌رسانند و در آن، از طبیعت می‌گذرند و به نفس می‌رسند. بعد از آن، تعقل و خردورزی می‌باشد. عقل، بُرد متوسط کمال است. نیروی عقل‌ورزی با دو طرف ذکاوت و شیطنت، میان مؤمن و کافر، مشترک است؛ اما کافر، برد دل را ندارد؛ بلکه آنان توان عقلی خود را در حیله‌گری به کار می‌برند، اما مؤمن به سبب داشتن سلامت و صفا، دروغ نمی‌گوید و حیله نمی‌پردازد و نفس اماره را مهار و کنترل می‌کند. شیطنت و حیله‌گری از صفات نفسانی می‌باشد که مؤمن نیز توان استفاده از آن را دارد؛ اما سلامت و صفای وی، مانع از چنین استفاده‌ای می‌شود. البته نفس در مسیر کمال خود، رفته‌رفته قوای خود را می‌یابد و از نفس اماره به مزینه، مسوّله، ملهمه و مطمئنه ارتقا می‌یابد و سپس به مقام عقل، قلب و در نهایت به روح می‌رسد. البته صاحب نفس مطمئنه دارای قلب می‌باشد. تمامی این امور در یک جان و یک حقیقت است؛ اما سیر ارتقایی آن به گونهٔ طولی می‌باشد؛ در نتیجه، هر مرتبهٔ بالاتر، تمامی مراتب پایین‌تر را در خود دارد؛ ولی مراتب پایین‌تر، فاقد مرحلهٔ بالاتر می‌باشد.
مرتبهٔ سوم، فاز نهایی کمال می‌باشد که با دل شروع می‌شود و به روح می‌انجامد. ذکر نیز بر همین منوال، بر سه مرتبهٔ نفسی، تعقلی و قلبی می‌باشد. ذکرهای قلبی نیز از ذکرهای سِرّی شروع می‌شود و به ذکرهای عالی خفایی و اخفایی می‌انجامد. قلب، فرماندهٔ کمالات انسانی می‌باشد. قلبِ باطنی می‌تواند ضعیف یا قوی، خاموش، فاسد یا سالم و عالی باشد.
ذکر نیز که یکی از کمالات باطنی است، حیات، رشد و موفقیت و موقعیت مستجاب بودن خود را بر پایهٔ قلب دارد. قلب، ظرف کمال عالی آدمی می‌باشد. برای ذکر، باید قلب داشت؛ آن هم قلب سلیم، صافی و پر از صفا و شفافیت. قلب سلیم، قلبی است که خشونت و تندی در آن نیست و نرم و افتاده می‌باشد؛ قلبی صاف، ساده، پاک و وارسته که در پاکی و به سبب استفاده از ذکرهای عالی، به جایی می‌رسد که خون آن پاک و قابل خوردن می‌باشد؛ چنان‌که اگر حیوان حلال‌گوشتی ذبح شرعی گردد و خون آن به‌گونهٔ عادی بیرون آید، بقیهٔ خونی که در بدن آن باقی می‌ماند، پاک است، ولی خوردن آن حرام می‌باشد.

«الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ» نیز خود ذکر کاملی است و شروع حشر با سورهٔ حمد را در پی دارد.
این ذکر ذکر اِنعامی است.
«أَنْعَمْتَ» ذکر است و می‌شود آن را هزاران بار تکرار کرد تا بلکه در صف آنان قرار گیرد که خداوند به صورت خاص به آنان عنایت و انعام دارد و نعمتی موهبتی به وی رسد. کسی که این ذکر را به تکرار و به قصد انشا می‌گوید، ممکن است در ملکوت اسما قدرت تصرف و توان تأثیر در آن را داشته باشد.
«أَنْعَمْتَ» از ذکرهای بسیار سنگین است. مداومت بر آن با قصد انشا بلاخیز است و خطر از دست دادن فرزند، تصادفات سخت، آتش گرفتن خانه و از دست دادن تمامی راه‌های درآمد و مانند آن را در پی دارد و نباید آن را بدون تجویز استاد کارآزموده و از سر بی‌احتیاطی گفت. کسی که آن را به قصد انشا می‌آورد گویی ده‌ها قرص یا کپسول بسیار قوی را مصرف کرده که به معده آسیب می‌رساند.
یک ذکر «أَنْعَمْتَ» به قصد انشا کار هزاران تسبیح یا استغفار را می‌کند، ولی استفادهٔ آن در عصر غفلت و حرمان که آفت‌ها و آسیب‌ها فراوان است نیاز به تجویز خاص دارد و نباید در انتخاب آن به عنوان ذکر بی‌مهابا بود.
این ذکر را می‌شود همراه واو، بدون واو، همراه حرف ندا و به صورت «یا من انعمت علیهم» آورد که در صورت اخیر، نمی‌شود چیزی از آن کاست.
این ذکر در صورتی اثر و خاصیت لازم خود را دارد که فرد توانسته باشد زمینه‌های لازم پیروی را در خود به وجود آورده باشد و انعامی‌ها و صراط آنان را بشناسد و در صراط آنان به صورت خاص و با وصف پیروی قرار گیرد. با چنین معرفتی است که عمل اندک، آثار فراوان دارد و سیر بندگی سرعت و شتاب می‌گیرد، وگرنه بهرهٔ چندانی از عمل فراوان برده نمی‌شود و «تأخیر»، وصفِ غالب او می‌گردد.
منابع: تفسیر هدی / دانش ذکر
آیت الله العظمی محمدرضا نکونام

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *