شاهنامه فردوسی با آناهیتا الف – شاهنامه خوانی قسمت اول آغاز کتاب : دیباچه



سلام به روی ماهتون
خیلی خوش اومدین به اولین دورهمی شاهنامه خوانی مون
من در زندگیم افراد خیلی زیادی رو دیدم که دلشون میخواسته شاهنامه بخونن اما امان از زندگی مدرن که وقتی برای چنین کار بزرگی برامون نگذاشته
از اونجایی که خودم با خوندن شاهنامه برگهایم ریخته بود از این همه جذابیت داستانی و اصالت و خفن بودن، دنبال یه راه حل بودم که در عین کم بودن فرصت بیشتر مردم بتونن شاهنامه رو حداقل یکبار در عمرشون بشنون و بخونن
و پیداش کردم!
تصمیم گرفتم ویدیو های ده تا پونزده دقیقه ای از خوندن شاهنامه به علاوه ی معنای مختصر و مفید از بخش های سختش بسازم
اینجوری مخاطبم با گذاشتن وقت خیلی خیلی کم در نهایت شاهنامه فردوسی رو خونده!
تازه اینجوری فضای مجازی که اینهمه خدمات بهمون میرسونه شاید بتونه سرانه مطالعه مون رو هم افزایش بده!
امیدوارم همراه من باشید در این مسیر طولانی و شیرین و با هم سهم مون از میراثی که حکیم ابوالقاسم فردوسی به یادگار گذاشته رو بگیریم!
چندتا نکته درباره حکیم سخن : به گمان پژوهگران حکیم طوس ، فردوسی در سال 329 هجری قمری برابر با 940 میلادی و 319 هجری شمسی در روستای پاژ در طوس در روز اول بهمن ماه متولد شده ، در طوس (توس) در خراسان زیسته و شاهنامه رو طی سی سال سروده ، دهقان زاده بوده و از یک خانواده متمول و زمین دار بوده ، اشعارش جزو اشعار حماسی طبقه بندی میشه و در جهان شهرت داره با وجود اینکه بیشتر از هزار سال از سرودن این اشعار میگذره اما هنوز برای ما پارسی زبان ها قابل درک و شنیدنیه .
نسخه های متعددی از شاهنامه در سراسر جهان در موزه های بزرگ نگهداری میشه اما قدیمی ترین نسخه ی تایید شده ی شاهنامه توسط شاهنامه شناسان نسخه ی فلورانس در ایتالیاست.
این دو بخشی که امروز میخونیم بخش آغازین دیباچه ی شاهنامه و بخش معروف به «گفتار اندر ستایش خرد» هست که خیلی از ابیاتش از معروف ترین ابیات ادبیات فارسیه.
شاهنامه طی زمان به دلایل مختلف دچار تحریف شده و ابیاتی بهش اضافه شدند که در نسخه ی اصلی وجود نداشته برای اینکه تشخیص بدیم چه ابیاتی جعلی و کدوم ها اصلی هستند باید با اصول و روش های پژوهشی و با مطالعه نسخه های نزدیک تر به زمان زندگی فردوسی و نسخه های معتبر تر اقدام به کشف حقیقت کنیم و خب حتما با خودتون میگید این کار برای هر کسی ممکن نیست که درست میگید! اما کسانی هستند که چنین کاری رو با عشق به شاهنامه انجام میدن و آقای جلال خالقی مطلق از این افراد هستند ایشون یکی از کسانی هستند که عمرشون رو به پای شاهنامه فردوسی گذاشتند و برای اینکه ما امروز بتونیم نسخه ی درست و نزدیکی به همون نسخه ی اصلی شاهنامه داشته باشیم کوشش فراوان کردند.
کتابی که من از روش میخونم ، نسخه ای از کتاب شاهنامه فردوسیه به تصحیح آقای جلال خالقی مطلق
از انتشارات Bibliotheca Persica
(The State of New York University Press)
در نیویورک 1366
موسیقی آغازین :
قطعه ای در مایه ی نواست که توسط هنرمند گرامی آقای علیرضا سلگی به صورت اختصاصی برای این مجموعه ساخته و نواخته شده ، ایشون از سال 1386 سه تار نوازی و ردیف سازی رو نزد استاد حمید دژآگه و در محضر آقایان فرشاد خزایی و پویا سرایی آموزش دیدند و همچنین در زمینه ردیف آوازی به مدت ۶ سال نزد استاد مظفر شفیعی هنر آموزی کردند.

آغاز کتاب
دیباچه
به نام خداوند جان و خرد……………کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای……………خداوند روزی ده و رهنمای
خداوند گیهان و گردان سپهر……………فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست……………نگارنده ی بر شده گوهرست
به بینندگان آفریننده را……………نبینی مرنجان دو بیننده را
نه اندیشه یابد بدو نیز راه……………که او برتر از نام و از جایگاه
سخن هر چه زین گوهران بگذرد……………نیابد بدو راه جان و خرد
خرد گر سخن برگزیند همی……………همان را ستاید که بیند همی
ستودن نداند کس او را چو هست……………میان بندگی را ببایدت بست
خرد را و جان را همی سنجد اوی……………در اندیشه ی سخته کی گنجد اوی
بدین آلت رای و جان و زبان……………ستود آفریننده را کی توان
به هستیش باید که خستو شوی……………ز گفتار بی‌کار یکسو شوی
پرستنده باشی و جوینده راه……………به ژرفی به فرمانش کردن نگاه
توانا بود هر که دانا بود……………ز دانش دل پیر برنا بود
از این پرده برتر سخن‌ گاه نیست……………ز هستی مر اندیشه را راه نیست
گفتار اندر ستایش خرد
کنون ای خردمند ارج خرد……………بدین جایگه گفتن اندرخورد
خرد بهتر از هر چه ایزدت داد……………ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای……………خرد دست گیرد به هر دو سرای
ازو شادمانی وزویت غمیست……………وزویت فزونی وزویت کمیست
خرد تیره و مرد روشن روان……………نباشد همی شادمان یک زمان
چه گفت آن سخنگوی مرد از خرد……………که دانا ز گفتار او برخورد
کسی کو خرد را ندارد به پیش……………دلش گردد از کرده ی خویش ریش
هشیوار دیوانه خواند ورا……………همان خویش بیگانه داند ورا
ازویی به هر دو سرای ارجمند……………گسسته خرد پای دارد ببند
خرد چشم جانست چون بنگری……………که بی‌چشم شادان جهان نسپری
نخست آفرینش خرد را شناس……………نگهبان جانست و آن سه پاس
سه پاس تو چشم است وگوش و زبان……………کزین سه بود نیک و بد بی‌گمان
خرد را و جان را که داند ستود……………و گر من ستایم که یارد شنود
حکیما چو کس نیست گفتن چه سود……………ازین پس بگو کافرینش چه بود
تویی کرده ی کردگار جهان……………ندانی همی آشکار و نهان
به دانش ز دانندگان راه جوی……………به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
ز هر دانشی چون سخن بشنوی……………از آموختن یک زمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن……………بدانی که دانش نیاید به بن

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *