شعر ساختن از ویرانی جهان

عنوان مجموعه اشعار : من
اول :
این زندگی عجیب شده
من دیگر من نیست
وا مانده ام
کدام جاده بود ؟
به کجا میرفتم؟
این من
در میانه راه
مانده است
در این بازی زندگی
سردرگم اما
در خیال ارامش
قدم برمیدارد …

دوم:
سیاهه شب
مرگ من
کجا است؟
آن رویا
آن امید
به کجا رفت ؟
آن شوق
این چه آشوبیست؟
که در من
شعله اش
خیال سوزانده
انتظار جنگ دارد !

سوم :
سبزه هایه زرد شده
روزی که شب شده
خیالی که خام شده
این ها از چیست ؟
این دارایی هایه سوخته
برای من مانده اند
و من
در رویایی غرق شده
که در انتظار آرامش
مرگ را ارزو میکند …

چهارم:

زمستانی تاریک
بهاری بارانی
تابستانی آتشین
و پاییزی بی روح
فصل ها رفته اند انگار
دیگر آن گذشته
در حالم نیست
و برای آن آینده
که در خیال بود
امیدی نیست
پنداری
راه تمام شده
که بعد از رفتنت
زندگی ادامه ندارد …

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *