شعر و اندیشه

عنوان مجموعه اشعار : دردگاه
عنوان شعر اول : 1
به خود تا آمدم دیدم که هنگام فرودم شد
جهان غرق صدا بود و سکوت من سرودم شد

رها بودم میان قلب اقیانوس و آخر هم
نفهمیدم چه شد قلبم فراتر از وجودم شد

و اقیانوس باقی ماند اما نفس من امروز
در آتش سوخت تا حدی که عطر عشق دودم شد

تو هم می دیدی و با خویش میگفتی ” چه بیچاره! “
که آنجا پله ای دیگر فقط محو صعودم شد

و یکبار دگر دیدم که دردم رنج دنیا نیست
من آن دم باختم خود را که جریان در رکودم شد

عنوان شعر دوم : 2
ای کاش نوازش کند ابری سرمان را
این بار کمی خیس کند باورمان را

زان پیش که جامد بشویم از یخ افکار
لبریز کند ز آب خرد ساغرمان را

از شر شر خود زنده کند خاطره ها را
لالایی ابریشمی مادرمان را

یک عمر به هر کس که رسیدیم فقط گفت:
《 ای دوست بیا رد بکن از پل خرمان را 》

از لذت پرواز قفس قسمت ما بود
دیریست که همدم شده بال و پرمان را

اندیشه ی خشکیده خطرناک تر از تیغ
نابود کند ریشه ی خشک و ترمان را

محتاج تو یک شهر ببار امشب و بگذار
راحت بکشیم این نفس آخرمان را

عنوان شعر سوم : 3
روی تو رویش یک برگ دگر بود مرا
یاد تو جوشش این خون جگر بود مرا

منم آن سرو که زخمی تبر گشت تنم
همه عمر ولی عشق تبر بود مرا

هر که دیدم قمرش دید فقط در عقرب
قمر من ولی از دیده به در بود مرا

درد را مردم و نشناختم آخر اما
به گمان هر نفسی درد ز بر بود مرا

کوچ کردم خود از این خویش ” خداحافظ من! “
دگرم نیست نشانی هم اگر بود مرا

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *