نزدیک تر به روزگار خودمان باشیم

عنوان مجموعه اشعار : جمشیدی
شاعر : اصغر جمشیدی

عنوان شعر اول : آینه ای در پس نگاه
بازتاب اندودی ازجیوه

هر چه گذشت لحظه «اکنونٍ دیروز»  برنگشت ،

«لحظه فردا »همچنان غوطه ور در سرابی اززندگی بود ،

درپشت میله های زمخت افسوس ودریغ ،
فوجی مسخ شده
سخن نشخوار میکردند  !

دسته ای شیک ومرتب
پای در سیمانی از تکنولوژی
با مکمل ها
قد میکشیدند
بسوی آینده !

بردوش رهگذری پشت خمیده
کوله ای سنگین
اززباله های تقویم تلو تلو میخورد!

ودر پس «اکنون کودک بازیگوش »
سایه زندگی نفس زنان وبانشاط می دوید …

زندگی « بازتاب اندودی از جیوه » است در پس نگاه تو

۴خرداد۴۰۲
جمشیدی

عنوان شعر دوم : چرکنویس روزگار
در گذر روزگار همواره ذهن های بیدار شاهد  حقایق پیدا وپنهانی بوده اندکه بصورت جبری مثل بختک بر تاریخ بشر سایه افکنده اند ‌

چرکنویس روزگار
ذهن های بیداریست که حقیقت تلخ وقایع  در آن ثبت شده اند

که هیچگاه
در هیچیک

از کتب تاریخی پاکنویس نشده اند
تاریخ تفاله هایی مبهم از وقایعی ست دست چین ….
روزگار غریبی ست ….

ودراین روز گار غریب
گویا بنیادزندگی درنقطه صفر مرزی شب وصبح بناشده است در جدالی وصف ناپذیر در لحظه ای از خواب وبیداری

زندگی خواب سنگین وشیرینی می بود
   اگر حقایق تلخ روزگار می‌گذاشتند دراین گرگ ومیش میان اینهمه بی نهایت چیستی 

بخوابیم ، بانیم پلکی باز
بین

بایدها ونبایدها

بودن ها ونبودن ها

شدن ها ونشدن ها
و….

آری زندگی گذشت …

در نقطه صفر بین خواب وهشیاری

اکنون در گذر سایه روشن نقاشی تقویم زمین
خوابیم یا بیدار؟

عنوان شعر سوم : پرتو نور وزندگی
هرصبح پرتو
نور
و زندگی ست

تیغ تیز خورشید پهلوی شب بدرید

وزدل تیره  وظلمانی شب خون بچکید

زد قلم بر افق صبح ، نقش آبرنگ کشید

دردم وبازدم جنگل سرسبز قشنگ

همره خمیازه گل ، شبنمی آورد پدید

شبنمک رفت غلطان ، آخر برگ رسید

دسته ای گرم  و درخشان از نور

زد گره زلف درخت بر خورشید

پرتویی از این نور ، بر رخ شبنم تابید

شبنمک باز بتاباند ، پرتویی از این نور

برتن سبزه خواب آلوده زیر درخت ، شبنمک هم بارید…

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *