پله‌پله تا روایت درست

عنوان مجموعه اشعار : تک درخت خشک
شاعر : نادیا زند

عنوان شعر اول : تک درخت خشک
تک درخت خشک را گوری به نام باغ بود
شاخه هایش دفن و مصلوب هزاران زاغ بود
در دلش رویای انبوهی بهار مرده بود
راه پروازش محال و بسته با صد داغ بود

در میان صد درخت زنده و خندان و شاد
آرزو هایش سپرده ناگهان در دست باد
بغض تلخی در گلویش مثل زخمی در نمک
چشم دارد دست گرمی سوی او آید به داد

روزها رفتند و او دیگر درختی تر نشد
شاخه هایش ریخت کم کم درد او کمتر نشد
هیمه ای از شاخه هایش جمع شد اما درخت
همچنان خاموش و پا برجا و خاکستر نشد

تا که روزی قامتش را دست بی رحمی شکست
آخرین امید هایش را زمان با دست بست
سرنوشت خویش را در بر گرفت و خنده زد
از میان ریشه های محکمش امید رست

عنوان شعر دوم : باران
دیشب از باران تمام کوچه ها تر گشته بود
خواب شهری با سکوت کوچه خوش تر گشته بود
سنگ فرش خیس و باران خورده ای در نیمه شب
زیر پاهای دو عابر مثل بستر گشته بود

عنوان شعر سوم : دل سوخته
مثل ویرانی شهریست دل سوخته ام
داغ این درد مرا سوخت و لب دوخته ام
نیست تقصیر کسی این همه ویرانی و درد
بس که سر را به در و بام جنون کوفته ام
در دل آتش و آوار جنون رقص کنان
مثل پروانه به شمعم نظری دوخته ام
شب دلسوختگان طی شد و فردا بر جا
مانده خاکستر سردی و چه اندوخته ام

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *