نقد یک دوستدار شطرنج بر شعر شطرنجی

عنوان مجموعه اشعار : دلنشین
شاعر : رضا بیاتی

عنوان شعر اول : سربازِ شطرنج
ماتِ رُخِ شاهت نشو سربازِ شطرنج *** خودباوری شرط است در آغازِ شطرنج
با مشکلِ دل “رخ به رخ” بودن چه سخت است *** از دور خوش باشد فقط آوازِ شطرنج
با بزدلان یک دست “تختِ نرد”؟ هرگز *** با عاشقان دل را بزن بر ساز شطرنج
ای زندگی “کیش” ام نده با عشق و نفرت *** افشا نکن با این دو مهره راز شطرنج
فرقی ندارد شهریار و شمس و حافظ *** وقتی که دل جا مانده در شیراز شطرنج
حالا در آیینه خودم را می پسندم *** شاهی جوان در قالبِ سرباز شطرنج

عنوان شعر دوم : شب یلدا
بی تو گرهِ بغضِ دلم وا شدنی نیست *** اصرار نکن عشق که معنا شدنی نیست
از بس که به پای تو نشستم و نوشتم *** پای غزلم لنگ شده پا شدنی نیست
پائیز فقط با تو قشنگ است قشنگم *** بی تو شب یلدا ، شب یلدا شدنی نیست
امروزِ تو عمریست که افتاده به فردا *** امروزِ تو عمریست که فردا شدنی نیست
گویند که یک جمعه بیاید و دگر هیچ *** در جمعه چه رازیست که افشا شدنی نیست
موسی نشوی نقد کنی درد و دلم را *** این شعرِ “شبانی”ست که موسی شدنی نیست
از صبر تو لبریز شده کاسه ی صبرم *** این برکه ی من مثل تو دریا شدنی نیست

عنوان شعر سوم : تغییر کرده…
دستی به شانه دستِ دیگر هم به شانه *** گیسوی زینب دست مادر شد بهانه
کاری که بر می آید از دستش همین است *** پرواز با یک بال کنج آشیانه
وقتی که بر می خیزد از جایش تو گویی *** نیلوفری پیچیده بر دیوار خانه
هجده بهارِ زردِ پاییزی که دیده؟ *** آه است و اشک ، آب و هوای مادرانه
بذر شهادت در بقیع بر خاک بنشست *** در کربلا گلدسته هایش زد جوانه
آن آتشِ ظلمی که پشتِ در به پا شد *** از خیمه ها یک بار دیگر زد زبانه
بیعت شکستند و چه بدعت ها نهادند *** تغییر کرده بعد پیغمبر زمانه…

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
1
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *