گم‌شدن معنا

عنوان مجموعه اشعار : وصال
شاعر : فاطمه امرایی

عنوان شعر اول : ماه و ماهی
ای ماه بدان تشنه ی دیدار تو هستم
چون ماهیِ در حوض گرفتار تو هستم

تصویر تو بر آینه ی قلب من افتاد
تا صبح خودم محرم اسرار تو هستم

هر روز و شبم را به تمنا گذراندم
من شیفته‌ی تابش انوار تو هستم

زیبایی تو دردسری بود و توانست
ثابت بکند بنده طرفدار تو هستم

پنهان نشوی از من دیوانه ی عاشق
طردم بکنی باز خریدار تو هستم 🙂

من کوچکم و سخت به چشم تو میایم
گفتی به همه زاده ی افکار تو هستم

از حوض به سمت تو پریدم ولی انگار
با هر جهشم غرق در اشعار تو هستم

عنوان شعر دوم : ماه من
در برِ من نشسته ای ماه من …
خیره شدم من به دو دستان تو

حرف بزن ناز نکن جان من
فال شود قهوه‌ی چشمان تو

گر بشود قسمت ما همرهی
سجده کنم مست به دامان تو

ناخوش و بیمار ز هجرت شدم
در به در و شیفته ، حیران تو

علم پزشکی نشود کار ساز
در بدنِ تشنه ی درمان تو …

هر چه کنی یا نکنی یار من
زود شود عشق به فرمان تو (:

عنوان شعر سوم : احتیاط کن
حالا که جان ما شده ای احتیاط کن
بر زخم دل دوا شده ای احتیاط کن

جای تو بین آدمیان نیست ماه من
از آسمان رها شده ای احتیاط کن

در عاشقی من برتر از شیرین میشوم
در جان من بنا شده ای احتیاط کن

گاهی ز دوریت به خدا شکوه میکنم
آشوب ذهنِ ما شده ای احتیاط کن!

با موج خنده ات دل ما رفت نا کجا
بر اشکِ من شفا شده‌ای احتیاط کن

چشمان نافذت شده سرچشمه‌ی حیات
حالا که جان ما شده ای احتیاط کن …

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *