🪬سپاس 🪬

🪬سپاس 🪬 🪬سپاس🪬
دل همه آغوش تو با یک غزل
منزلتی ساخته ای از اَزل
سجده ی شُکرَم همه لبریزِ عشق
شاکِله این باشَد و باقی عَمَل
در پَسِ این پرده ی نیکو سِرشت
جاه و جلالیست که نتوان نِوِشت
مِی کَده را از رُخِ مستان بِبین
ساغَر و ساقی و مِیَش از بهشت
از تو طَلَب کردَنِ جنّت خطاست
قابِلِ هیچیم که هیچَم عطاست
دل که نَبستیم به دنیای ِ خویش
خادِمِ آنیم که زائر سَراست
دَفعِ بَلا ، راه گُشا ، داد رَس
مونِسِ جان ذاتِ اَنا الحَق شَفاست
دَفتَرِ عِشقی که به نامَم گُشود
شاد بِبَندم که چُنین با صفاست
 
سپاس 🪬
شعر ؛ محمد رضا خوشرو
 
 
 

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *