سهل‌انگاری در مضمون‌پردازی

عنوان مجموعه اشعار : شب
عنوان شعر اول : شب
آبی، صورتی، نارنجی
رنگ عوض میکند تمام روز
اما وقتی که شب در آن غرق میشود
خود اوست
سیاه
چقدر سیاه است این روز ها آسمان

جیرجیرک ها بلند تر میخوانند
کلاغ ها چشم هایشان را به مرگ دوختند
و باد به گوش تمام درخت ها سیلی میزند
باران شلاق میزندُ این بار زمین خیس نمیشود

شب همه چیز را به خودش برمیگرداند
بغض را به گلویم
درد را به تنم
تو را به خیالم
و به این فکر میکنم امروز چقدر مرده ام!؟

عنوان شعر دوم : سقوط
نمی‌دانم چند غروب در چارچوب پنجره زندانیست
این یک دروغ مضحک بود
که مجرم به صحنه برمی‌گردد!

مانده در قلبم
تیغه سرد چاقو
این جنازه هنوز توی خون بیدار است

تنم تا انتهای تاریکی سقوط کرده
می‌شنوی؟
روح رفته از چشم‌هایم
سردی دست‌هایم
لاک‌های بهم ریخته
رفتنت را به رخ‌ام می‌کشد
و لب‌هایم هر شب مرگ را عاشقانه می‌بوسد

عنوان شعر سوم : .
.

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *