شگفتی‌های کشف

عنوان مجموعه اشعار :
شاعر : ر شریفی

عنوان شعر اول : رهایی؟
نت و اینترنت عجب حال و هوایی دارد
هر کلیکی که کنی راه به جایی دارد
سر هر پیج گشوده  صنمی بازارش
من در اندیشه که چون عشوه کنم در کارش
نه که منظور فقط پیج جنیفر باشد
پیج گل…. هم صرفه دهد دیدارش
(ٱنکه این لعبته را ساخته است اول بار
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
مدتی بود که دلبسته و ماتش بودم
غرق در گردش بین صفحاتش بودم
مدتی بود  که ٱشفته و حیران بودم
گرچه در محضر نت لیک پشیمان بودم
هر زمان زندگیم ول شده در پیجی بود
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
عاقبت دست به دامان خداوند زدم
دست بر دامن آن خالق لبخند! زدم
بارالها مددی یاور و فریاد رسی
عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
ای خطا پوش کمک کن که دلم شاد شود
از خطا دست کشد از هوس ٱزاد شود
دوش وقت سحری بود نجاتم دادند
و اندرٱن ظلمت شب ٱب حیاتم دادند
ناگهان در دل خود پرتو نوری دیدم
در دلم هلهله  و عشق و سروری دیدم
قطره ای اشک فرو ریخت زچشمان من و
قلب خود را ز خدا غرق حضوری دیدم
گفت ای بنده سرگشته زمستی بازٱ
ای که بهر تو بود  خلقت هستی بازٱ
هرگز این درگه ما درگه نومیدی نیست
باز صدبار اگر توبه شکستی بازٱ 
مدتی هست دلم  رام شده بایادش
غرق شادی شده ٱرام شده بایادش
گوش کن  لحظه ای انگار صدا می ٱید
این صدا ازنفس باد صبا(نرم افزار موبایل) می آید
عاشقان پنجره باز است اذان مي گويند
قبله هم سمت نماز است اذان می گویند
هر چه خواهید بخواهید خجالت نکشید
یار ما بنده نواز است اذان می گویند

عنوان شعر دوم :نگاه

درمیان میز دیس میوه ای لبریز بود
ظاهرش  بس دلربا و بس هوس انگیز بود
پشت صحنه گفتگویی بود بین میوه ها
گوش من ٱن شب برای گوش دادن تیز بود
موز و انبه از گرانی لاف قیمت می زدند
عادت دیرینشان طعنه به هر ناچیز بود
قیمت گیلاس چون یکباره بالا رفته بود
صحبتش پر از ادا و کبر  طنز ٱمیز بود
سیب اما گوشه ای باحال بد کز کرده بود
حال و احوال دلش انگار چون پاییز  بود
انبه گفتا ای بهشتی میوه این غم از کجاست
سیب گفتا صحنه ای دیدم ملال انگیز بود
کاش چشمانم نمی افتاد بر ٱن اتفاق
یاکه من اندازه ام مانند ارزن ریز بود
صبحگاهان چونکه صاحبخانه ما را می خرید
یک دوجین کیسه زدست و بازویش ٱویز بود
بی هوا من از دل کیسه نظر انداختم
چشم دختر بچه ای دیدم سوی ما تیز بود
حسرت و درد نگاهش تیر می زد بر دلم
صورت زردش نماد شکوه و تبعیض بود
من که هستم بهر مردم میوه از سوی بهشت
بردن اسمم برای بچه حتی جیز بود
گر کسی با خوردنم  قلبش به درد  ٱمد بدان
این اثر از ٱن نگاه تلخ درد ٱمیز بود

عنوان شعر سوم :…

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *