صدای افتادنِ برگ‌ها

عنوان مجموعه اشعار : اندیشه بی تاب و علف
شاعر : عباس کاوند

عنوان شعر اول : اندیشه بی تاب
من،
در اندیشه‌ی تو بی تابم
تو،
به هر چیز به جز بودنِ من،
مُشتاقی.
من،
پُر از بالِ پریدن با تو،
تو،
به زندان شدنم،
بی تابی.
من،
توام،
تو، همه کس غیرِ منی.
اینچنین است که تو،
پُر زِ آواز ِ خوشُ و
خوش زِ بوی نفسِ نسترنی،
منِ بیچاره پُر از تنهایی…

#عباس_کاوند_بروجردی
#بکاع ۹۶۰۶۱۵

عنوان شعر دوم : مرگ بر مرگ
باغ،ْ بی برگ،
آسمان، بی ابر،
تنهٔ خُشکِ درختان،
همه در آتشِ خشمی سوزان،
مینویسند به دیوارِ بلندِ دلشان،
مرگ بر این، مرگ بر آن.

چه هوای خفه ای،
مملو از دودِ ندانم کاری،
مشتها،
گره از خشم،
نفس ها، پُر خون،
و قدم‌هایِ پُر از آتششان،
راسخ تر از الوند،
تا بریزند زِ باغ،
مثلِ پاییز،
برگ های سبزِ آزادی را.

چه هوای خفه ای،
مملو از دود ندانم کاری،
باغِ ما خشک،
باغِ همسایه پُر ازگیلاس است.

سارها هم، همه رفتند،
و پرستو ها هم،
باغِ بی برگ فقط،
جایِ آن شب زده هاست،

جایِ آوازِ قناری،
روی تک شاخهٔ پُر برگِ درختِ سیب است.

باغ، بی برگ،
آسمان، بی ابر،
چه هوایِ خفه ای دارد این آذر ماه…

#عباس_کاوند_بروجردی
#بکاع ۹۶۰۶۲۶

عنوان شعر سوم : باد پاییزی
تو مثلِ بادِ پاییزی،
غم انگیزی، غم انگیزی،
ولی زیباترین شعری،
دل انگیزی، دل انگیزی.

تو مثلِ اَبر، آرومی،
تو مثلِ باد، آزادی،
ولی سردی،
هزاران سال شد، رفتی،
دگر هم بر نمی گردی،

مثه تنهاییِ من،
نیمه هایِ شب،
بعد ازون بارون،
عجب تو، وحشت انگیزی،

ولی رویای خیسی تو،
دل انگیزی، دل انگیزی.

مثه چندتا انار تُرش،
شبِ یلدا،
پُر از جادوی دندونی،
مثه لب های معشوقه دمِ رفتن،
تو سُرخی، پُر زِ شهوت، شک برانگیزی،

ولی قالیِ کِرمونی،
دل انگیزی، دل انگیزی.

منم یک آسمون تنهام،
مثه تنها درختِ باغِ مَشْ مَمَّد تویِ تجریش،
که سرما بُرد سیباشو،
همون سرمای چِل ساله،
ولی تو، تو جنوبِ شهر،
مثلِ بُرجِ آزادی،
دل انگیزی، دل انگیزی.

#عباس_کاوند_بروجردی
#بکاع ۹۶۰۷۱۵

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *