عشق و زندگی

عنوان مجموعه اشعار : درد قلم ۳۹
شاعر : سید احمدرضا فضیلت منش

عنوان شعر اول : من هستم! 🙂
عزیز من نگرانی چرا؟ خیالت تخت
بدون واهمه باش و بخند من هستم
همان زمان که غم و غصه ها بدون خبر
به خانه های دلت  می رسند من هستم

پس از طلوع که از خانه می زنی بیرون
نگو که پشت سرت حس نمی کنی من را
کسی که بدرقه ات می کند دعا به لب و
به دست ظرفی از آب و سپند من هستم

اگرچه حق به همه شهر می دهم چون من
به خنده های تو دل بسپرند؛ اما خب
تو را به جان خودت فکر قلب من هم باش
به دیگران دل خود را نبند! من هستم

تو ماهتابی و من برکه ای که خیره به توست
چقدر عکس تو در چشم های من زیباست
اگرچه باختم از زندگی ؛ بیا و ببین
که با تو سمبل بخت بلند، من هستم

ستاره ها _که شبیه من اند در عشقت
در آسمان بغلت خفته اند پس من چه؟
درون آینه بنگر ببین که تنهایی!
بس است لج، زن مشکل پسند، من هستم

عنوان شعر دوم : ..
..

عنوان شعر سوم : ..
..

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *