پساخداباوری (به انگلیسی: Post-theism) #آتئیست #دین #فیلم



#خرد_گروهی #دانایی #برده_داری_مدرن

خداناباوری،بی‌خدایی یا آتئیسم (به انگلیسی: Atheism)، در جامع‌ترین معنا، نداشتن باور به وجود خدا یا خدایان است. خداناباوری در معنایی کم‌تر جامع، رد کردن اعتقاد به وجود داشتن خدا است.در معنایی محدودتر، خداناباوری، یعنی باور به اینکه هیچ خدایی وجود ندارد.خداناباوری، در مغایرت با خداباوری است که خداباوری در عام‌ترین شکل خود، این اعتقاد است که حداقل، یک خدا وجود دارد.

ریشه کلمه آتئیسم به زبان یونانی باستان بازمی‌گردد. در این زبان، کلمه ἄθεος (آتئوس) به معنی «بدون خدا(یان)» برای تحقیر کسانی که پرستش خدایان مورد قبول جامعه را رد می‌کردند استفاده می‌شد.کلمه آتئیسم با کاربرد کنونی‌اش، برای اولین بار در قرن ۱۶ میلادی به کار گرفته شد؛] پس از رواج آزاداندیشی و شک‌گرایی علمی و در نهایت، نقد ادیان، از این کلمه نیز به‌طور محدودی استفاده شد. برای اولین بار در قرن هجدهم، در جریان عصر روشنگری، افرادی خودشان را علناً آتئیست می‌نامیدند.انقلاب فرانسه و نیز آتئیسم بی‌سابقه‌ای که به همراه آن آمد، نخستین جنبش سیاسی مهم در تاریخ – که هدف آن، برتری عقل بشر بود – به‌شمار می‌آید.

بی‌خدایی ارزش‌شناختی یا سازنده، وجود خدا را به نفع «مطلقیت والاتر» مثل انسانیت رد می‌کند. اینگونه از بی‌خدایی حامی انسانیت به عنوان سرچشمه مطلق اخلاقیات و ارزش‌هاست، و به افراد اجازه می‌دهد که مشکلات را بدون توسل به خدا حل نمایند. برخلاف این دیدگاه، یکی از انتقادهای رایج از بی‌خدایی این بوده‌است که -انکار وجود خدا منجر به نسبی‌گرایی اخلاقی می‌شود، و در نتیجه ما را بدون بنیاد اخلاقی باقی می‌گذارد،[یا اینکه منجر به زندگی بی‌معنی و تیره‌روز می‌گردد.[۹۳] بلز پاسکال در کتاب تأملات خود برای این دیدگاه استدلال کرده‌است.[۹۴]

فیلسوف فرانسوی ژان پل سارتر خود را به عنوان نماینده‌ای برای «اگزیستانسیالیسم بی‌خدا» معرفی نمود.[۹۵] او کمتر نگران رد وجود خدا بود و بیشتر درصدد این بود که «انسان نیاز دارد… خود را بازیابد و درک کند که هیچ چیزی نمی‌تواند او را از خودش نجات دهد، حتی اثبات معتبر وجود خدا.»[۹۶] سارتر گفته‌است که نتیجه فرعی بی‌خدایی او این است که «اگر خدا وجود ندارد، حداقل یک موجود وجود دارد که در او وجود بر ماهیت مقدم است، موجودی که قبل از اینکه توسط هیچ مفهومی تعریف شود وجود دارد… این موجود انسان است.»[ پیامد عملی این شکل از بی‌خدایی توسط سارتر اینطور بیان شده که چون هیچ قانون پیشینی یا ارزش مطلقی برای استناد در مورد آنچه در رفتار انسان حاکمیت دارد وجود ندارد، انسان‌ها «محکوم» هستند تا آن را برای خودشان بسازند، و از این لحاظ «انسان» مسئول مطلق هر کاری است که انجام می‌دهد.

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *