Ajam – Bayram / عجم – بایرام




عجم – بایرام

تنظیم: عجم
بحر طویل – امین عجمی
شعر آذری – آرش فیاضی، قسمتهای گفتاری الهام گرفته از غزلی از حکیم محمد فضولی
چگور (قپوز) و آواز: آرش فیاضی
بالابان و کلارینت: پرهام عجمی
گارمون: شهره خاتون
دایره: سارا فطرس
نقاره و گوشا نقاره: پرهام عجمی
تنظیم اصوات الکترنیک و درامز و بیس: نری مان و امین عجمی
میکس و ماستر: نری مان
نقاشی جلد: امین عجمی، طراحی جلد: آرش فیاضی

:توضیح
این قطعه یک ترانه ی نوروزیست و از لحاظ موسیقایی عرض ادبیست به موسیقی بومی مردم آذربایجان. در این قطعه از عناصر موسیقی مناسبتی مانند موسیقی عروسی و موسیقی آیینی مانند موسیقی مربوط به اجراهای عاشیق ها (خنیاگران دوره گرد) استفاده شده است. فضای ملودیک این قطعه عموماَ در مایه ی سه گاه آذری می باشد. با سپاس ویژه از دوست خوبمان پویا محمودی برای فراهم کردن ساز چگور/قپوز
قسمت گفتاری فارسی عموماً در قالب بحر طویل ارائه شده. در قسمتهایی از بخش خواندن گفتاری که اشعار آذری به کار رفته این اشعار برگفته از غزلی از حکیم محمد فضولی می باشند. مضمون کلی شعر در حال وصف و ستایش فرارسیدن فصل بهار و بیانگر مناظره ایست میان یک بلبل، یک جیران (آهو) و یک عاشیق، پیرامون تاثیرات فعالیت و شیوه ی زیست انسان امروزی بر محیط زیست و طبیعت. متن شعر ذیلاً ارائه شده به همراه توضیحاتی در باره بعضی از واژه ها

:متن شعر

:خواندن آذری
(بایرامی باشلا سازینان *2 (نوروز را با ساز شروع کن
(شیرین شیرین آوازینان (با آواز شیرین شروع کن
(بایرام موبارک، موبارک بادا *2 (نوروز مبارک، مبارک بادا
(ای گول ریحان، ریحان بیچرم من (ای گل ریحان من ریحان می چینم
(یارین یولوندا جاندان گئچرم من (در راه یار از جانم می گذرم

:(بحر طویل (لحن گفتاری
بزنید ساز و دهل، جشن بهار و همه جا گل و مل و سنبل بدمید
بلبل مست گریبان بدرید
می کشید نعره ی مستانه و یک باره پرید از سر این دار، به اون دار
کند غمزه و اطوار، دگربار بزند جار
که ای مردم غافل، اگه امروز سهیمید در این جشن طبیعت”
بیایید به غیرت و ببینید که گیتی شده آلوده، از غفلت انسان
بیاموزید از طینت حیوان، که حیوان اگه نادان ولی ذاتاً شده آگه، ز اسرار طبیعت
“نه راضی به اذیت به جنگل و بیابان، که باشد به محیطش، محافظ و نگهبان
!یک آن سر زده جیران، پرید در وسط نطق سخنران، و بدونه زيرنويس و ترجمه گفت بالام
(ساکت اؤل بزمیده ور نغمه بیر لحظه گولاغ (در بزم ساکت شو و لحظه ای به موسیقی گوش بده
(ای گوزوم گوزله ادب یاخچی دئیر دیر بو سیاق (عزیزم ادب را رعایت کن چرا که این رفتار شایسته نیست
(ترک کن صحبت باخ مطرب خونبار الینه (صحبت را ترک کن و به دست مطرب خونبار نگاه کن
(دوشمسین هر یتنین چنگ و دف و تار الینه (تا دست هر نا اهلی به چنگ و دف و تار نیافتد

:خواندن آذری
(بایرامی باشلا سازینان *2 (نوروز را با ساز شروع کن
(شیرین شیرین آوازینان (با آواز شیرین شروع کن
(بایرام موبارک، موبارک بادا *2 (نوروز مبارک، مبارک بادا
(ای گول ریحان، ریحان بیچرم من (ای گل ریحان من ریحان می چینم
(یارین یولوندا جاندان گئچرم من (در راه یار از جانم می گذرم

:(ادامه ی بحر طویل (لحن گفتاری
عید نوروز ببین عاشقی آذر زبان
آب کند برف زمستان به سَمومِ بیان
پای کوه سبلان، با قپوز و بالابان
عاشقی نغمه ی نوروز بیارد به زبان
چكمه ى چرمى به پا، پاپاق** پشمى به سر، ساز خوش اندام و ظریفی به بر
دم در هر خانه و هر لانه و آشیانه، عاشق سرمست زبردست به هر بهانه
مدح و ثنای هنر خویش کند روانه
(موسیقی شوکتی وار جانیمی بی حال ائتمیش (شکوه و عظمت موسیقی جان مرا بی حال کرده است
(نطق دَن بلبل شیدانی سالیپ لال ائتمیش (بلبل شیدا را از نطق انداخته و لال کرده است
چون که بلبل بشنید در این کنایه نام خویش
گشت هوشیار و پرید یک گام پیش
ناگهان ناله ی بلبل همچو یک شیهه ی دُلدُل
به صدا آمد و یک آن همه ماندند به تعجب، که بلبل ز تعصب کند آواز دل انگیز و حزینی
به الحان وزینی، ز آواز سمائی، نه زمینی
من که از زبان مرغان نیم آگه، ولیکن گمان زنم منظور از آن ناله ی ناگه
این چنین بود که بلبل بسرود شعری بداینسان
عزیزان قدر این نعمت بدانید”
که ناگه دور از این نعمت نمانید
بکوشید همه سال به حفظ این حال
و یک دل از سر وحدت بخوانید که
“بایرام مبارک مبارک باد بایرام مبارک مبارک باد

:خواندن آذری
(بایرامی باشلا سازینان *2 (نوروز را با ساز شروع کن
(شیرین شیرین آوازینان (با آواز شیرین شروع کن
(بایرام موبارک، موبارک بادا *2 (نوروز مبارک، مبارک بادا
(ای گول ریحان، ریحان بیچرم من (ای گل ریحان من ریحان می چینم
(یارین یولوندا جاندان گئچرم من (در راه یار از جانم می گذرم
————————————————————————
جیران: غزال، آهو
عاشق یا عاشیق: خنیاگر دوره گرد
سموم: سَ، باد گرم
قپور: چگور، ساز عاشیق های خطه آذربایجان که 9 وتر دارد
پاپاق: کلاه قزاقان و بعضی قبایل ترک و آذری
دلدل: دُ – دُ، نام ماده استر سپید به سیاهی مایل که حاکم اسکندریه به حضرت محمد (ص) فرستاده بود و وی به حضرت علی (ع) بخشید

منبع توسط Ajam Band

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *