Rapper: Bamdad
Producer: Arash Chavoshi
Mix&Mastering: Yarapelak
Artwork: Noor
Publisher: Pelak Records
Lyrics:
اگر اون بیرون میموندم
منو دار میزدن با طناب دیگری
چه قبل از این چه بعدش چه فرق میکرد
زیر زخم ظلم زِر زده حس و حال زیرکی
نبوده اتفاق حضورم تو این چاله
چاه سرمایه نمیشه پر با اشتها
پیچ و مهره کرد هیکل بتنی و داد زد
اسکلت از تیر آهن منه همهی سازهها
علائم و اشاره ها میکنن حکایت
بر عکسِ شِکّرِ شلختگی تلخه نظمِ نو
و تموم شهرهای کوچیک میون جادهها
این قرارداد بوده ببندن دهنِ سادهها
آگاهیِ رُعایا سرکوبه تو اجارهها
دست من نیست اگه کلامم واسه خوابت مزاحمه
رو ورق صاف مینویسم حروف مچالهها
بفهم از مشاهداتت
یاد بگیر از ارتباطت با مشابهات
خیلی زودتر از اونچه فکر کنی تموم میشه
تمومت میکنن صداتم مدفون تو دل خاکت
و خاک ساکته و خاک خاموش
و باد ناز میکنه اسمتو با جاروش
پس تا عمر هست باید گرفت شاشید رو قانون
کل گنج قارون فدای عمق کارون
سد زدن رو جریان، ما منتظر بارون
میگی جنگیدن راه حل نیست
پس چرا زنجیر قفل منو ول نکرد
دست بسته پیش به سوی چوبهی دار قدم قدم
قدمام بهم میگن از زمین دل نکن
تاب خورده نیمه مُرده
از خیرگی به زمختی حالم بهم خورده
از زمختی به خشم درونی دست برده
کل زندگی شده بازار عقدههای عمده
هممون برده و رنگ پریده و صبر کرده ولی نتیجه ندیده
هممون رویاهامون از سرمون پریده
همه مجنون و پلید و پاره بدون ایده
بدون عشق و غریبه با زبون ظریفش
بدون درک از همدیگه
همیشه مصدوم بدون بیمه
بدون امنیت بدون روح مستقل
بدون بار، خسته از یه فردای دیگه
دنبال یار و فراری از آدمای دیگه
واسه زور گرفتنِ تودهها زوده یا دیره
تو گوشهگیری سخنرانی کن از طعم میوه
میسازه ماشینِ جنگ بیوه پشتِ بیوه
و تل به تل جنازه و تن به تن بگور
از دلاور اسطوره بساز به وطن بگو
کمان آرش رو ببین با پای رفتنت بمون
درختت سایهی آیندگانه اینو خوب بدون
این سازه ی پُرِ تبعیض همه طبقههاش زشته
نصف دروغاش دوغه باقی وعدههاش زرشکه
من و تو هم ترش کردیم و عاصی شدیم از عمل
شاید دوای درد همه ناتوانیها عشقه
میگی جنگیدن راه حل نیست
پس چرا زنجیر قفل منو ول نکرد
دست بسته پیش به سوی چوبه ی دار قدم قدم
قدمام بهم میگن از زمین دل نکن
واسه آویختنم جرثقیل آوردن
انگار میخوان یه فیلو دار بزنن
که داره دل نهنگ با اراده ی مور
با چکمههای جبر میخوان زیر پاش بزنن
تا وقتی حس کنم زیر آب خفم
تا وقتی بشکنه گردنم زیر ماتمم
ولی من رزم میشناسم و ترس رو قورت دادم
از تیغ زبون خون میچکه تا زور دارم
دیگه بیخیال چه زهر ماری بود روزگارم
فقط مهمه شیرینیِ قندِ فتح
تو راه آزادی روان بسانِ برگ
نفس بریده بدنبال باد افتادم
بی فایده بود و با این طلوع لعنتی
میرسه نوبتم سرودِ سقوط سر بدم
و باز شعر بخونم از زندهها تو صف
یه روز نوبت تو هم میرسه کبکِ سر تو برف
تا روزی بیاد نباشیم مشغول تماشا
یه مشت باهم بسازیم از اتحاد مردم
برای مردم و برای اقلیت
و برای دفاع ازش بجون بخری این دردو
و مشت آخرو بکوبی به این استبداد
با فکر بشکنی خطکشِ جبارِ مرزو
این ترسو از این فروپاشی دروغو
جشن تاریخ بگیریم رسیدن این بلوغو
.
دیدگاهتان را بنویسید