عنوان مجموعه اشعار : با یک لبخند بزرگ!
شاعر : رسول کاظمی
عنوان شعر اول : بریده ای از یک وصیت
من!
با دندان های آویزان
بر بلندای صخره
با
چند عکس عینکی
و
گواهی تکمیل دوره ی تاب آوری
که وقت نکردم
تمامش کنم!
و
بدون هر نوع خالکوبی روی بدن
باید
به پرواز ساعت صفر برسم
….
-عصای دوست داشتنی برای تو
-زیرسیگاری برای آن احمق
-صندلی حرارتی برای سگ!
و
بشقاب های خالی
که حالا بزرگتر شده اند …
برای زن گیاهخوار…
صخره ی کنار پرتگاه هم …
برای پایان همگی!
عنوان شعر دوم : خواب های کثیف
شب ها که
به تختخواب میرود…
دو مامور مراقبش هستند!
با اسلحه هایی مقدس در دست
که
خواب های کثیف
درباره ی کارگرانی که گرسنه می خوابند!
اطراف رویاهای موقر او
آفتابی نشوند
دو مامور !؟
عنوان شعر سوم : آن در
آن در …
مرا خواهد خورد
همانطور که
همه ی آدم های عینکی قبل از مرا …
قایم شدن
بی فایده است ؟
وقتی …
تمامی کفش ها
مرا به سوی آن در
می برند!
دیدگاهتان را بنویسید