عنوان مجموعه اشعار : طلوع عشق
شاعر : جیران قربانی
عنوان شعر اول : آهوان خسته
۱_تقدیم به ساحت مقدس امام رضا (ع):
اگر گرفته آینه دوباره رنگ آه را
بدان ندیده مدتی حریم امن شاه را
در این غروب بی کسی، کسی نمانده جز شما
به آفتاب مقصدت کشانده ای تو ماه را
به آهوان خسته ات نگاه کن وَ لحظه ای
به لطف خود ببخش این تنِ پر از گناه را
طنین اشک زائران چه دلنواز و دیدنی!
چگونه عشق می کِشد غروب هر نگاه را؟
ضریح پرشکوهتان قرار بُرده از دلم
منی که گم نکرده ام در این زمانه راه را
همیشه دلخوشم فقط به ساحت مقدست
خدا نگیرد از دلم دوباره این پناه را…
#جیران_قربانی
عنوان شعر دوم : دریاچه ی سراب
۲_عاشقی اختیارِ گم شدنه
توی دریاچه ی سراب شده
واسه من دیدنِ تو چن(د) ساله
که شبیه خیال و خواب شده
چقَدَر غرق درد و آه شدم
توی تنهایی عبوسِ خودم
با همین جمله ی کلیشه ایه
“تو بیا و مرا ببوسِ خودم”
سر تو روی شونه ی عشقه
واسه تو خیلی وقته عید شده
تنِ موهایِ غم بغل کردَم
با همین نوبهار سپید شده
خنده های یه عاشقِ مستم
که فقط نقشِ زورکی داره
دنیا وقتی هنوز مثل قدیم
آدمک های پولکی داره
اینکه مجبورم و نمیتونم…
باورِ ماجرا زرنگی نیس
ته رفتن همیشه معلومه
واسه من که حنات رنگی نیس
تو سکوتِ غریبِ بارونی
توی روزای پر ستاره ی من
تو یه تشبیه بی اراده شدی
توی دریای استعاره ی من
بین تنهایی عمیقِ دلم
واژه ها رو پناه میدیدم
غرق رویای رفتنت بودم
راهمو اشتباه میدیدم
میگن امید میرسه از راه
روزی که اعتماد میسوزه
قلبتو تیکه تیکه میکنه و
بند بند غماتو میدوزه
ته این قصه تا ابد بغضه
قاب عکسه شکسته رو میزه
راه برگشت راهِ خوبی نیس
وقتی دل، خونِ عشقو میریزه
#جیران_قربانی
عنوان شعر سوم : طلوع تو
۳_دردی که از تو مانده بر این تن عجیب نیست
دیگر صدای گریه از آهن عجیب نیست
راهی به سمت قلب تو پیدا نکرده ام
این من، منِ بدون تو اصلا عجیب نیست
باور کن از طلوع تو بر قلب خسته ام
مرداد اگر رسیده به بهمن عجیب نیست
تو بذر غم درون دلم کاشتی عزیز!
گُلخنده های زخمی این زن عجیب نیست
وقتی هزار بیت برای تو بافتم
یعنی خیال عشق تو در من عجیب نیست
یک روز میرسد که همانروز بی گمان
دل از نگاه سرد تو کندن عجیب نیست!
#جیران_قربانی
دیدگاهتان را بنویسید