جان کهن، قالب نو

عنوان مجموعه اشعار : مثل دال
شاعر : علی آهنی

عنوان شعر اول : من عین الف نه، مثل دالم
از باده‌ی نام خویش مستم
زندانی نفس خود‌پرستم
دردا که چه روسیاه و پستم
در دام هوی چو پای‌بستم
من عین الف نه، مثل دالم
***
هر چند که غرق در گناهم
تاریک‌درون و روسیاهم
آن‌دم که کشم ز سینه آهم
دریاب که بی‌تو بی‌پناهم
حاشا که به نزد جز تو نالم
***
هر بار به لب رسیده جانم
در هر نفسی که ره ندانم
نام تو نشسته بر زبانم
غیر از تو دگر که را بخوانم
هرگز نبود به جز تو قالم
***
از گردش دهر، سخت زارم
سرگشته ز جور روزگارم
گردد به مراد، چرخ کارم
آن‌گه که تویی رفیق و یارم
فارغ ز گذار ماه و سالم
***
یاری که ز خاکم آفریدی
روحی که به پیکرم دمیدی
آلوده‌امش به صد پلیدی
زین بنده به جز بدی چه دیدی
ای احسن خالقین عالم
***
مرغی که پریدنش بباید
دلبسته‌ی دانه‌ها نشاید
یارا نظری که پر گشاید
در کنج قفس دگر نپاید
دریاب که مرغ خسته بالم
***
در ذکر تو گرچه گنگ و لالم
گر دم نزنم رسد زوالم
با یاد تو چون خوش است حالم
نیک‌اختر و بس خجسته‌فالم
گاهی بنمای زلف و خالم

عنوان شعر دوم : –

عنوان شعر سوم : –

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *