جای خالیِ تعاملِ دوستانه با زبان

عنوان مجموعه اشعار : اعجاز
شاعر : سیدصادق خاموشی

عنوان شعر اول : برای کودک آذری ام
تا چشم های ناز خود را باز کردی
ای نازنین! صبح مرا آغاز کردی

من را برای سیر در آفاق چشمت
سرشار از بال و پر و پرواز کردی

در چشم های کوچکت صدها غزل بود
با من سخن با شیوه ی ایجاز کردی

ای به فدای چشم هایت باغ نرگس!
شهر مرا زیباتر از شیراز کردی

در روزگاری که سکوتی پرصدا داشت
جان مرا لبریز از آواز کردی

دنیا اگر چه دم به دم ناکوک می زد
در من بساط شور را تو ساز کردی

در من امیدی زنده شد با خنده ی تو
تا آمدی ای جان من! اعجاز کردی

آذر بهاری شد برایم غنچه ی ناز
تا بر جهان چشمان خود را باز کردی

عنوان شعر دوم : روزگار تکراری
دوباره دور تسلسل، مدار تکراری
دلم گرفته از این روزگار تکراری

چقدر چرخش تقویم و سال کهنه و نو؟
چقدر فصل خزان و بهار تکراری؟

دوباره سال جدید و دوباره فال جدید
دوباره دوره و تکرار کار تکراری

چقدر منتظر آفتاب باید بود؟
چقدر پنجره و انتظار تکراری؟

بخوان سروده ی تازه برای ما شاعر!
که پر شدست جهان از شعار تکراری

عنوان شعر سوم : درختای تناور
ما درختای تناور
خونه داریم توی بیشه
عاشقی همیشه داره
توو دل من و تو ریشه

خالیه دست من و تو
خیلی سادس خونه ی ما
ولی آسمون میذاره
سرشو رو شونه ی ما

اگه از زمونه خوردیم
ما هزار تا زخم کاری
عکس دل حک شده اما
رو تن ما یادگاری

اگه درگیر زمستون
اگه زخمیه تگرگیم
چش به راه نوبهاریم
عاشق شکوه و برگیم

اگه زخمی، اگه بی برگ
اگه تشنه، اکه خسته
محاله بگن که طوفان
پشت جنگلو شکسته

آشیونه میشه بازم
دستمون واسه پرنده
روزی که بهار بیاد و
رو کنه برگ برنده

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *