حتی همان لبخند مرموز مـــونـــالیزا

عنوان مجموعه اشعار : .
شاعر : الهام جوادی

عنوان شعر اول : تنهایی

اصلا مقصر نیستم، اما شدم تنها
مانند شَه‌بانوی بدتقدیرِ دختر زا

مثل خزان غمگین و سرد و بی‌سرانجامم
هر رفتنِ من می‌شود جشنِ شبِ یلدا

زرگر شناسد قدر زر را، خوب می‌دانم
چیزی شبیه قصه‌ی الماس و نابینا

این سادگی‌های عجیبم کار دستم داد
جـــایـــی ندارم البته در بین آدم ها

چون دانش آموزی که تا شد زنگ تفریح و
کامل نشد حرف دلش در خواندنِ انشـــا

هرکس شنید از بی‌کسی‌ها، قامتش خم شد
مایل شده از آن زمان، برجِ کجِ پیزا

با طعنه هرکس زخم من را تازه تر کرده
باریده خرواری نمک، بر زخم من یک‌جا

وقتی که مُردم شعـــرهایم را نگه دارید
من حرف‌ها دارم به‌قدّ کل این دنـــیـــا

آثار من درحکم یک جعبه‌سیـــاه است و
یک علتی دارد سقـــوط هـــر هـــواپیما

بدبینم و شاید که منظورش به من بوده
حتی همان لبخند مرموز مـــونـــالیزا …!

عنوان شعر دوم : .
.

عنوان شعر سوم : .
.

منبع

امتیاز به این post
ری اکشن شما چیست ؟
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0
+1
0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *